این مذهب را هم شاهان اشکانی با نظر بد نمینگریستند و اشخاصی زیاد در آدیابن و خاراکس و جاهای دیگر باین مذهب در میآمدند. مذهب مسیحی هم همین حال را داشت و در ممالک تابعه دولت پارت انتشار مییافت، بیاینکه کسی با آن ضدّیت کند. حتّی گویند، که در یکی از ممالک تابعه پارت دین مسیح مذهب رسمی گردید. پادشاه خسرون مسیحی بود. در باب نامۀ آبگار بمسیح ع بالاتر ذکری شده و نیز معلوم است، که این مذهب قبل از آخر قرن دوّم م. پیروان زیاد در ادس پایتخت خسرون داشت و از ادس بممالک دیگر هم سرایت میکرد، چنانکه در ماد و پارس و حتّی باختر پیروانی مییافت (باردسن، کتاب ۶، بند ۱۰)، ولی پیروان این مذهب بقدری زیاد نبودند، که بتوانند باعث تغییراتی در دولت اشکانی گردند.
مقصود ما این است، که دولت پارت در امور مذهبی تبعۀ خود دخالت نمیکرد و آنها را باحوال روحی خودشان واگذارده بود.
وقتی که از مسکوکات اشکانی صحبت بود، گفته شد، که بر سکّههای آنها صورت یا علامت چند تن از آلهۀ یونانی نقش شده است، در همانجا تذکّر دادیم، که آلهۀ روی سکّههای یونانی اینها هستند: زوس یا ژوپیتر-رب النوع بزرگ یونانیها و رومیها، پالاّس-رب النوع جنگ، نیکه-رب النوع فتح، آرتمیس-[۱] رب النوع شکار، اکویتاس[۲]- ربّ النوع عدالت، هراکل یا هرکول-نیم رب النوع یونانی و رومی.
از اینکه اشکانیان صورت یا علامت این آلهۀ یونانی و رومی را بر سکّههایشان نقش کردهاند، باید استنباط کرد، که چون شهرهای یونانی زیاد در ایران بوده اشکانیان برای جذب قلوب تبعۀ یونانیشان این صور و علامات را بر سکّههایشان نقش کردهاند. اگر پرستشی برای این آلهۀ یونانی میداشتند، لابدّ میبایست آداب مذهبی یونانیها را هم رعایت کنند و حال آنکه خبری در این باب نیافتهایم.
از تمامی چیزهائی، که گفته شد، باین نتیجه میرسیم، که قوم پارتی مذهبی داشته