و شلوار معمولی پارتیها دیده میشود و این شخص کلاه مدوّر تیار بر سر دارد، گیسوانش انبوه است و در حال برآمدگی میباشد. کمان بدست چپ او است و ترکشی روی زین در عقب سوار آویخته، درحالی، که سوار نیزه را به گلوی حیوان فروبرده. ساختمان و حجّاری این آثار بسیار خشن است، ولی، چون از مرور زمان خیلی صدمه دیده قضاوت مشکل است (گراور نمرۀ ۱۵۸). اینها است و امثال اینها آثاری، که از دورۀ پارتی مانده یا اهل فن بآن دوره منسوب میدارند. اگر بخواهیم یک قضاوت کلّی در باب این آثار بکنیم، باید بگوئیم، که از حجّاری و کارهای صنعتی دورۀ هخامنشی پستتر است و در دورۀ پارتی صنعت حجّاری ایران نسبت باین صنعت در دورۀ هخامنشی عقب رفته، چون پارتیها دارای سرمشقهائی مانند صنایع تختجمشید و نقش رستم و غیر آن بوده، از طرف دیگر به سرمشقهای یونانی دسترسی داشتهاند، این حجّاریها را باید خیلی خشن و نامتناسب دانست، اگرچه کشیدن خطّ فاصلی هم بین حجّاریهای این دوره و دورۀ ساسانی بیاشکال نیست. این آثار نشان میدهد، که قوم پارت اعتنائی به صنایع مستظرفه نداشته، قوای خود را در جنگ و شکار و حکومت و مملکتداری صرف میکرده و در این راه به بهرهمندیهائی خیلی بزرگتر رسیده است.
تا اینجا صحبت از آثار پارتی در ایران بود. چون در بعض جاها، که امروز خارج از ایران بشمار میرود، نیز برخی آثار را به پارتیها یا به دورۀ آنان نسبت میدهند، مقتضی است نظری هم باین آثار بیفکنیم. بنابراین گوئیم، مهمترین آثاری، که در خارج ایران بتوسّط اهل فنّ به دورۀ پارتی مربوط گردیده، همانا آثار الحضر است.
این آثار را لایار[۱] انگلیسی در تاریخ ۱۸۴۶ دیده، راس[۲] در جلد نهم مجلۀ انجمن جغرافیائی سلطنتی انگلیس و نیز فرگوسن[۳] در کتاب خود راجع بتاریخ معماری ذکر کردهاند و اشخاصی، که مایل باشند، در آثار پارتی بیشتر دقیق شوند، بتألیفات مذکور رجوع خواهند کرد. چون مقصود ما از شرحی، که در اینجا نوشته میشود، ذکر کلیّاتیست از آثار پارتی، در توصیف آثار الحضر هم از این اندازه تجاوز