کیکاوس او را بتخت نشاند. ممکن است، که کزنفون داستان کیخسرو را در ایران شنیده، ضبط کرده و پس از مراجعت بیونان استیلای کوروش را بر ماد با تغییراتی موافق این داستان نوشته باشد، چه این نوع تسلط کوروش بر ماد بیخونریزی، با رضایت پادشاه ماد و مادیها، با ستایشی، که کزنفون برای کوروش داشته، بیشتر موافقت میکرده.
دوم - فتح سارد و تسخیر لیدیه
در آغاز این مبحث لازم است تذکر دهیم، که راجع به جنگهای کوروش با کرزوس و تسخیر لیدیّه باز تفاوتهائی راجع به کیفیات وقایع بین مورّخین عهد قدیم دیده میشود. بنابراین مضامین نوشتههای آنها را بترتیب تاریخی ذکر خواهیم کرد، ولی روایت کزنفون را مجبوریم، که در مبحثی جداگانه، پس از سایر روایات ذکر کنیم، زیرا جریان کیفیات موافق نوشتههای او طور دیگر است و باید مضامین نوشتههای او را مسلسل بیان کرد، تا ارتباط وقایع با یکدیگر برای خواننده روشن باشد.
نوشتههای هرودوت
تذکّر
موافق نوشتههای هرودوت کوروش پس از فتح همدان به جنگ پادشاه لیدیّه، که به ایران حمله کرده بود رفت، ولی کتزیاس گوید، که بامور مشرق ایران پرداخت. توضیح آنکه بطرف باختر راند، ولی جنگی روی نداد، زیرا همینکه باختریها دانستند، که کوروش داماد آستیگاس، آخرین پادشاه ماد است، تمکین کردند، امّا سکاها تمکین نکردند و جنگی روی داد، که بسیار سخت بود، طرفین پا فشردند و بالاخره سکاها شکست خوردند و سردارشان آمرگس[۱] نام اسیر شد. زن او (اسپارترا)[۲] حاضر نشد صلح کند، لشکری به عدّۀ سیصد هزار مرد و دویست هزار نفر زن گرد آورده با کوروش جنگید و او را اسیر کرد. بعد، سردار هرکدام از طرفین اسیر طرف دیگر گردید و مذاکرات صلح پیش آمد. آمرگس از این ببعد دوست صمیمی کوروش شد. اعتماد کوروش در تمام