روابط خارجه
معلوم است که روابط خارجه ایران در این دوره هم روابط بین المللی نبود زیرا دنیای آن روزی عبارت بود از ایران و روم: چین و هند آن زمان دور و در کنار بودند چنانکه در تاریخ تمدن هم چین و هند جرگۀ جداگانۀ تشکیل میدهند بنابراین سیاست خارجه ایران در این دوره منحصر بسیاست آن نسبت بروم است (با صرفنظر از روابطی که با دولت هیاطله و ترکستان ایجاد شده بود ولی طولی نکشید زیرا اولی بدست انوشیروان منقرض و دومی در زمان هرمز چهارم قبول نمود که باج به ایران بدهد) اما امپراطوری روم چنانکه از تاریخ آن معلوم است در سلطنت تئودوس بدو قسمت تقسیم شد غربی و شرقی (۳۹۵ میلادی) امپراطوری غربی در ۴۷۶ منقرض گردید قسمت شرقی که به امپراطوری شرقی یا بیزانس معروف است بواسطه اینکه پایتختش قسطنطنیه و تسخیر آن مشکل بود بیش از هزار سال دوام کرد طرف ساسانیان قبل از تقسیم مذکور امپراطوری روم و بعد از آن دولت شرقی بود از طرف دیگر باید در نظر داشت که روابط آن روزی دولتین همجوار مثل روابط دول امروزه نبود که سفرائی در دربار یکدیگر دائماً داشته باشند بلکه در هر زمان مقتضی میشد طرفین سفارتی به دربار یکدیگر میفرستادند اداره کردن سیاست خارجه اساساً از وظایف بزرگ فرماندار بود و لیکن در مواقع جنگ فرمانده قشون راءسا داخل مذاکره میشد و سفیری میفرستاد یا میپذیرفت بخصوص اگر فرماندهی را خود شاه اختیار میکرد زیرا در این مواقع بزرگ فرماندار در مرکز میماند و از طرف شاه امور مملکتی را (مثل نایبالسلطنه) اداره مینمود سفرا غالباً از نجباء درجه اول یا سپهبدها انتخاب