آئین زرتشت
زرتشت بهطوریکه خودش در گاثها میگوید مقصودش این بوده است که آئین مردمان آن زمان را به پاکی و صافی اولی برگرداند دین کرت که در فوق بدان اشاره شده اینطور این بیان را تفسیر میکند که چون در زمان زرتشت خرافات و سحر و جادوئی و متوسل شدن به ارواح بدو غیره زیاد شده بود او بر ضد این خرافات قیام کرد تا مذهب را به پاکی اولی برگرداند خلاصۀ این مذهب بهطوریکه از کتب مذهبی زرتشتیان مستفاد میشود این است: عالم از دو اصل ناشی است روشنائی و تاریکی این دو اصل باهم در منازعه هستند و فیروزمندی و شکست به نوبت نصیب هردو میگردد ازاینرو عالم به دو قسمت تقسیم شده لشکر روشنائی یا خوبی و لشکر تاریکی یا بدی سرسلسلۀ قسمت خوبیها هرمزد اهورمزد[۱] و سالار لشکر بدیها اهریمن انگرمینیو[۲] است و سالار لشکر بدیها اهریمن انگرمینیو است بالاخره غلبه با لشکر خوبی خواهد بود به هرمزد شش وجود مجرد و لایزال کمک میکنند و موسوماند به امشسپنتان یعنی جاویدانهای مقدس اینها در جلو تخت هرمز ایستاده مجری فرمان او هستند و هرمز بهوسیله آنها عالم را اداره میکند[۳] هرکدام از اینها حامی موجوداتی میباشند مثلاً بهمن