اسفندیار بزبان پارسی ترجمه کرده و در مدخل تاریخ طبرستان گنجانیده این کتاب در موزه هند در لندن است دارمستتر آن را بعد از کتیبههای هخامنشی و آوستا قدیمترین سند تاریخی ایران میداند اگرچه اصل مراسله که بزبان پهلوی بوده بدست نیامده.
در باب علوم این دوره چیز زیادی نمیتوان گفت زیرا مدارکی در دست نیست همینقدر معلوم است که در زمان انوشیروان از طرف مغرب و مصر علمائی به ایران آمدند مثلاً مشهود است که انوشیروان از پناهنده شدن هفت نفر از علماء و حکمای اسکندریه به ایران استفاده و مدرسۀ طبی در جندشاپور بنا کرده و از آنجا اطبائی بیرون آمدهاند[۱] و نیز واداشته فلسفۀ افلاطونیون جدید را برای او ترجمه کردهاند در کتب مورخین شرقی مذکور است که بزرگ مهر (بوزرجمهر) وزیر دانشمند او علوم را ترویج میکرده این اطلاعات کلیاتی است که نشان میدهد در زمان ساسانیان (از زمان شاپور دوم به بعد) و بخصوص در اواخر آن دوره عقاید مذهبی و فلسفی از خارج به ایران سرایت کرد و باعث تشتت عقاید مذهبی بعضی از ایرانیان که از جمود مغها ناراضی بودند گردید آنچه محقق است این است که کتاب کلیله و دمنه (بیدپای) هندی را برزویه طبیب بحکم انوشیروان از هند اورد و به زبان پهلوی ترجمه شد بعدها ابن مقفع در قرن دوم هجری آن را به زبان عربی ترجمه کرد ولی ترجمۀ پهلوی آن در دست نیست این کتاب در قرون بعد از زبان عربی به زبانهای دیگر ترجمه گردید اخیراً یک ترجمه سریانی خیلی قدیمی در دیری از نصارا نزدیک حلب پیدا شده و
- ↑ راجع به حکمای اسکندریه لازم است گفته شود که بواسطه اختلاف ترتیبات ایران با اوضاع اسکندریه آن زمان نتوانستند در ایران بمانند و بعد از چندی خواستار مراجعت به اوطان خود شدند انوشیروان در عهدنامهای که با روم منعقد داشت مادهای هم راجع به آزادی آنها گنجاند و حکمای مذکوره محترمانه به اسکندریه مراجعت کردند منجمله ازاینجهت است که دارمستتر میگوید: انوشیروان آزادی وجدان را بر ژوستینین تحمیل کرد.