آمده بر آنها غلبه یافتند. عیلامیها، که زبانشان ملتصق بود، یکدفعه مغلوب اکّدیها گشتند و دفعۀ دیگر چنان مغلوب آسوریها شدند، که دیگر کمر راست نکردند.
مصر بربری نیز مغلوب سامیها گردید و دولت فراعنه تأسیس شد. فینیقیها مستعمرات خود را در تمام دنیای عهد قدیم بنا کردند و اغلب مستملکات آنها در جاهائی بود، که از حیث زبان پستتر از یونانیها بودند (قرطاجنه، سیسیل، اسپانیا و غیره). سامیهای کلده، آسور، آسیای غربی و مصر قرنها حکومت کردند، ولی، وقتی که با مادیها و پارسیها طرف شدند، مغلوب گشتند: زبانی، که با زبان سانسکریت و آوستا قرابت داشت، بر زبان بابلی و آسوری چربید. بعد، وقتی که آریانهای ایرانی با یونانیها طرف شدند، زبان یونانی غلبه کرده تمام عالم آنروز را از باختر تا اسپانیا فروگرفت. ایطالیا، که میتوان گفت از حیث تمدن زادۀ یونان بود، عالمگیر گردید و بعد، وقتی که در زیر ضربتهای مردمان وحشی سقوط یافت، باز بواسطۀ زبانش آنها را بلعید و از خرابههای امپراطوری روم اروپائی برخاست، که عظمتش را مشاهده میکنیم. در تاریخ گاهی اتفاق افتاده، که ملل نیم متمدن یا وحشی بر ملل متمدنه غلبه یافتهاند، ولی این غلبه عمری نداشته و باز مللی، که زبانشان کاملتر بوده، غالبین خود را مغلوب کردهاند. حالا هم در کرۀ زمین، چنانکه میبینیم، برتری با مللی است، که زبانشان کاملتر است.
علماء فقه اللغه زبانها را، از حیث قرابتی که باهم دارند، طبقهبندی کردهاند، ولی نباید تصور کرد، که با تمام زبانها این کار میسور بوده، چه به زبانهائی برمیخورند، که در هیچیک از طبقات ظاهرا جا نمیگیرند و باید جهت از اینجا باشد: این زبانها از زبانهائی آمدهاند، که از آن نه آثاری در دست و نه معلوم است، که زبانهای چه اقوامی بوده، زیرا این اقوام منقرض شدهاند. از حیث نتائجی، که از مطالعات و تتبعات علماء فن بدست آمده، میتوان گفت، که زبانهای سامی و هند و اروپائی در درجۀ اولی است، زیرا از این زبانها آثاری، که خیلی قدیم میباشد، در دست است، در