کوروش ترتیباتی برای غذای سپاهیان مادی و پارسی داد. گوشت و شراب را به مادیها تقسیم کردند، زیرا کوروش گفته بود، که پارسیها گوشت و شراب زیاد دارند، ولی مقصودش این بود، که این مأکول و مشروب را لازم ندارند، بواسطه گرسنگی نان جای گوشت را میگیرد و آب جای شراب را. بعد از غذا کوروش حکم کرد، که پارسیها دور اردو کشیک بکشند، تا نه کسی داخل اردو شود و نه از آن بیرون رود. یک عدّه از اسرا شبانه فرار کردند و بعضی گرفتار شدند.
خشم کیاکسار
(کتاب ۴، فصل ۴) کیاکسار با ملتزمین خود از مادیها مشغول عیشونوش بود و تصوّر میکرد، مادیهائی، که برای تعقیب دشمن رفته بودند، برگشتهاند، ولی صبح، چون در دربار کسی حاضر نشد، فهمید، که هنوز برنگشتهاند و نسبت به آنها و کوروش خشمناک شد، که چرا او را تنها گذاردهاند. چون کیاکسار تندخو و شدید العمل بود، یک نفر مادی را مأمور کرد نزد کوروش رفته بگوید: «کیاکسار چنین رفتاری را از طرف تو هیچ انتظار نداشت» و بعد، اگر کوروش نخواست برگردد، به مادیها بگوید، که برحسب حکم پادشاه باید برگردند. مأمور با صد نفر سوار حرکت کرده راه را گم کرد، بعد به چند نفر آسوری فراری، که دوست بودند، برخورد و شبانه به اردوی کوروش رسید. چون شب نمیگذاشتند کسی وارد اردو گردد، مادیها تا صبح بیرون ماندند و روز دیگر مأمور مزبور پیغام کیاکسار را به کوروش و مادیها رسانید. مادیها نمیدانستند چه کنند، کوروش را رها کرده برگردند، یا بمانند و دوچار غضب کیاکسار گردند. کوروش گفت: «چون کیاکسار نمیداند، که ما فاتحیم، از بابت خود و ما بیمناک است، ولی، همینکه نتیجۀ جنگ را دانست، خاموش و مسرور خواهد شد، ما او را تنها نگذاشتهایم، زیرا برای او جنگ میکنیم». بعد کوروش برئیس گرگانیها فرمود، رسول مادی را در خیمۀ خوبی پذیرفته چنان کند، که او دیگر نخواهد نزد کیاکسار برگردد و شخصی را احضار کرده مأمور کرد به پارس رفته قشون امدادی بیاورد و ضمنا نامۀ کوروش را به کیاکسار برساند. مضمون نامه همان بود، که کوروش به رسول کیاکسار گفته بود، ولی ضمنا در نامه شکوه