برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۴۲

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
قسمت دوم ـ مشرق قدیم

تشویق می‌کرد، بعکس نشو و نمای تمدن فقط در جاهائی ممکن بود که، مانند وادیهای رودهای عظیم، هدایای وافر بانسان داده در ازای آن تحمل زحمات را از او می‌خواهد و او را برای مدتیت و تشکیل دولتها مهیا می‌کند. چنین جاها عبارت بود: در آسیا از اودیۀ فرات، دجله و رودهای کوچکی مانند کارون و کرخه، در افریقا از رود نیل. در کنار فرات تمدن بابلی بوجود آمد و بعد به آسور، مملکت وان (ارمنستان کنونی) و عیلام سرایت کرد، در سواحل نیل تمدن مصری پرورش یافت. خود مصریها مملکت خود را (کی‌مست) می‌نامیدند که بمعنی سیاه است، زیرا زمینهای مصر را زمین سیاه و اراضی کویرها را زمین سرخ می‌دانستند. اسم مصر، که در اغلب‌السنۀ اروپائی (اگیپت) یا (اژیپت) است و فقط در تلفظ آن جزئی اختلافی بین زبانهای مختلف اروپائی هست، از لفظ (خی‌کپتا) است: فینیقیها منفیس را چنین می‌نامیدند و از فینیقی‌ها این لفظ به اروپا سرایت کرد. (خی‌کپتا) هم از لغت مصری محات‌کاپ‌تا) آمده که به معنی «معبد روح‌پتا»[۱] است. برای محققین حالا تردیدی باقی نمانده که مصر هدیۀ نیل است، یعنی نه فقط مصر سفلی بلکه قسمت بزرگ مصر علیا هم از لای‌هائی بوجود آمده که رود نیل از کوههای حبشه و جنگلهای سودان آورده. چنین است نیز اراضی بابل که از لای‌های فرات ترکیب یافته.

(در ازمنۀ قدیم فرات، دجله و کرخه هریک جداگانه بخلیج (نرمرتوم)[۲] می‌ریختند).

در مصر اگر سطح نیل فرومی‌رفت، خشکسالی و قحطی پدید می‌آمد و اگر بی‌اندازه بالا می‌آمد باعث خرابیها می‌گردید، ولی در بابل علاوه بر آن خطر دیگری هم اهالی را تهدید می‌کرد، توضیح آنکه اراضی واقعه بین فرات و دجله خیلی پست بود و به آسانی مبدل به باتلاقها می‌گردید. در این صورت نه می‌توانستند در این اراضی زراعت کنند و نه در هوای بد این باتلاقها بزیند. بنابراین سکنۀ این صفحه مجبور بودند آب دو رود مزبور را تقسیم کرده به دورترین جاهای مرتفع برند، باتلاقها را با کندن جویها و نهرها خشک کرده و حوضهائی ساخته آب را در آن برای


  1. پتا از خدایان مصری بود.
  2. خلیج‌پارس کنونی.
۲۵