روز خلقت تو آنها مهیا شده بود...... از روزی که آفریده شدی، تا روزی که بیانصافی در تو پدید آمد، برفتار خود کامل بودی، امّا از کثرت سوداگریت شکم تو را از ظلم پر ساختند.
پس خطا ورزیدی و من تو را از کوه خدا بیرون انداختم....». چنین بود عمران و ثروت فینیقیه، که شهرت آن در توریة منعکس شده و بما رسیده. در خاتمه لازم است گفته شود، که کوروش نسبت به فینیقیه هم سیاست ملایمی اتخاذ کرد: شهر صیدا، که در زمان بخت النصر دوّم آسیب زیاد یافته پست شده بود و دیگر امیر یا پادشاهی نداشت، در این زمان از نو بلند شده دارای پادشاهی از خود شد، که دربار ایران معین میکرد. صور، که در زمان بخت النصر آسیبی نیافته بود، بحال خود باقی ماند و کوروش، با این مقصود، که شهرهای فینیقیه با یکدیگر متحد نشوند، برای هرکدام امیری از خود فینیقیها معین کرد.
فلسطین
این مملکت قدیم هم در همین اوان تابع ایران گردید. مضامین توریة راجع به کوروش بالاتر ذکر شد و در جاهای دیگر این کتاب نیز، راجع به او و سایر شاهان هخامنشی، بمناسبت مطلب آنچه مقتضی باشد، گفته خواهد شد.
دهم - امور شمال شرقی ایران، فوت کوروش
مورّخین یونانی راجع به کارهای کوروش پس از تسخیر بابل اطّلاعات کافی نمیدهند. با وجود این مضامین نوشتههای آنها را با اینکه ناقص است، ذکر میکنیم:
روایت هرودوت
مورّخ مزبور گوید (کتاب [۱]، بند ۲۱۰-۲۱۲): «پس از اینکه این ملت (یعنی بابلیها) در تحت حکومت کوروش درآمد، شاه خواست ماساژتها را مطیع کند. مردم مزبور پرجمعیت و سلحشوراند، مساکن آنها در طرف شرقی ماوراء آراکس[۲] در مقابل ایسّدنها[۳] است و بعضی این مردم را سکائی میدانند. گویند، که آراکس از رود ایستر [۴](دانوب کنونی) بزرگتر است.