برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۴۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
قسمت دوّم ـ مشرق قدیم

وجود ندارد ولی، اگر تمام مبانی فرضی را در نظر گیریم، می‌بینیم باز مبنائی که بر زبان باشد نسبتا صحیح‌تر و مخصوصا برای عهد قدیم این پایه بی‌عیب‌ترین پایه‌ها است. بنا بر کشفیات جدید علماء زبان‌شناسی تأویل و تفسیرهائی در گفته‌های توریة راجع به نژادها کرده و پس از اصلاحاتی این عقیده را پذیرفته‌اند:

تمام مللی، که ریشۀ لغات زبانشان ریشۀ لغات عبری است، از شاخۀ بنی سام سفیدپوستها می‌باشند، اینها عبارت‌اند از بابلی‌ها، آسوریها، فینیقی‌ها، کنعانیان، آرامی‌ها، کلدانیان، یهود بمعنی اعم (یعنی با بنی اسرائیل و غیره) و اعراب با آن قسمتی که بحبشه رفته. راجع به بنی حام هنوز موافقت کامل بین علماء زبان‌شناسی نیست ولی عجالةً این مردمان را اکثرا از بنی حام میدانند: مصریهای قدیم و مردمانی که در افریقا سکنی دارند و به سفیدپوستها نزدیک‌تراند، مانند بربرها، قبیل‌ها، اهالی لیبیا و غیره. قرابت زبانهای این مردمان به یکدیگر در اینجا هم محسوس است ولی نه به آن اندازه که در زبانهای ملل سامی‌نژاد مشاهده می‌شود. شاید جهت از اینجا باشد که ملل بنی حام، به استثنای قبطی‌ها، زبان ادبی نداشته‌اند و باید قرابت زبانهای این شعبه را از روی لغاتی که اکنون استعمال می‌کنند معین کرد. این مردمان، که قسمت بزرگ قارّۀ افریقا را اشغال کرده‌اند، در درجۀ پست تمدن‌اند. زبان‌های حامی، از حیث نحو و صرف و قاموس، در چند نقطه پیوستگی به زبانهای سامی دارد و از اینجا حدس می‌زنند که بنی سام و بنی حام دارای یک وطن اصلی بوده‌اند.

چنین عقیده‌ای هم بعض علماء نسبت بتمام زبانها دارند و تصوّر می‌کنند که تمام زبانها از یک زبان اصلی آمده، ولی عجالةً این عقیده در باب زبان‌های سامی و حامی بیشتر قوّت دارد. اما اینکه وطن اصلی دو گروه مزبور کجا بوده، محققا معلوم نیست، ولی، از آنجا که تاریخ یاد ندارد، جز بنی سام، در عربستان ملت دیگری هم سکنی داشته و در جائی غیر از عربستان (سامیت)[۱] باین اندازه پاک مانده باشد، تصوّر می‌کنند که مسقط الرأس بنی سام و بنی سام و بنی حام عربستان است.


  1. Semitisme.
۳۱