زودتر به اینجاها آمدهاند، محققا معلوم نیست، ولی بیشتر این عقیده قوّت دارد که، قبل از آمدن سامیها بدینجا، سومریها گذشتههای مفصلی داشتهاند. از آثاری که بدست آمده معلوم است که سکنۀ این صفحات دو نوع قیافه داشتهاند، از یکی هویدا است که سامی است، دیگری کممو است، دماغ نازک کشیده دارد و از این علائم و علائم دیگر دیده میشود که سامی نیست. راجع باین مسئله باید در نظر داشت که مباحثات زیاد در اروپا بعمل آمد و پس از تحقیقات (ادوارمییر)[۱] عالم معروف تاریخ مشرق قدیم و امثال او عقیدهای که ذکر شد قوّت یافت، اگرچه (هالهوی)[۲] آسورشناس معروف سخت بر ضد عقیدۀ مزبور قیام کرد و اصرار داشت ثابت کند که دوتیرگی در میان سکنۀ بابل نبوده، یعنی همه سامی بودهاند و خطوط میخی اختراع سامیها است. از این عقیده حالا هم مدافعه میشود، ولی طرفداران آن در اقلیتاند، و اکثریت با (ادوارمییر) و علماء دستهایست که معتقدند در بابل دو نوع سکنۀ سومری و سامی بوده. در خاتمه زائد نیست علاوه کنیم که بعضی عقیده دارند سومر همان صفحهایست که توریة آن را شنعار نامیده.
مهاجرت بنی سام به مصر
چنانکه از تحقیقات محققین معلوم گشته، در اعصار قبل از تاریخ، قبل از مهاجرت بنی سام به بابل، شاخهای از این اقوام از عربستان از راه دریا بمصر رفته. قرابت زبانهای سامی با زبان مصری نه فقط از ریشههای لغات هویدا است، بل از حیث صور نحوی و صرفی، سه حرفی بودن ریشهها و برتری اهمیت حروف ساکن بر اهمیت حرکات این مطلب روشن است. محققین از دیرگاه باین نکته برخورده بودند که بین مصریها و بنی سام یک ارتباط نژادی موجود است. اخیرا این نظر از تحقیقات در تمدن مصری نیز تأیید شده، زیرا شباهتهائی در صنایع، طرز زندگانی و مذهب مصر قدیم و بابل یافتهاند. این مسئله که بنی سام از آسیا بمصر رفتهاند از اینجا نیز تأیید میشود که بین حیوانات و نباتات مصر و آسیا ارتباطهائی هست، مثلا (سیکمر)[۳]