جواب دادند، که غذای شاه نان است، ترتیب تهیۀ نان را از گندم بیان کردند و حدّ عمر پارسیها را هشتاد سال گفتند. حبشی در جواب گفت، که کوتاهی عمر پارسیها باعث حیرت نیست، چه آنها فضاله میخورند و اگر این مشروب را نداشتند، با این نوع غذا اینقدر هم عمر نمیکردند. مقصود او از مشروب شراب بود، بعد افزود، که از این حیث پارسیها بر حبشیها برتری دارند. وقتی که ماهیخوارها از پادشاه حبشه پرسیدند، که عمر حبشیها چقدر است، او جواب داد، که اکثر آنها ۱۲۰ سال و بل بیشتر عمر میکنند و غذای آنها گوشت پخته و مشروبشان شیر است. جاسوسها از زیادی عمر آنها در حیرت شدند. پس از آن آنها را به کنار چشمهای بردند و، بعد از آنکه در آن چشمه شستوشو کردند، تن آنها چنان میدرخشید، که گوئی آب چشمه روغن است این آب بوی بنفشه داشت و بقول جاسوسها آب این چشمه بقدری سبک است، که چوب و اشیائی سبکتر از چوب در آب فرومیرود. اگر آب باین اندازه سبک است، که میگویند، ممکن است که درازی عمر حبشیها از استعمال آن باشد. از کنار چشمه، ماهیخواران را بمحبس بردند. در اینجا محبوسین را در کند و زنجیرهای طلا کرده بودند. در نزد حبشیها مس نایابتر و گرانترین فلزّ است. پس از آن، آنها «میز آفتاب» را تماشا کرده و بعد به مقبرههای حبشی رفتند». در اینجا هرودوت ترتیب قبرهای حبشی را ذکر میکند. خلاصۀ آن این است، جسد مرده را موافق اسلوب مصریها یا به اسلوبی دیگر خشک میکنند، بعد روی آن گج میمالند و شکل مرده را روی گج کشیده جسد را در درون ستونهای مجوّف، که از شیشه است، میگذارند. چنین ستونها به آسانی ساخته میشود، چه مواد آن در محل زیاد است و آن را از زیر خاک بیرون میآوردند.
حسن این نوع تابوتها این است، که مرده را میبینند، بیاینکه بوئی بشنوند.
اقربای نزدیک میت جسد او را در مدّت یک سال در خانۀ خود نگاه میدارند، نوبر میوهها را برای او نیاز میکنند و بالاخره آن را حمل کرده در حومۀ شهر میگذارند.
بعد هرودوت گوید (کتاب سوّم، بند ۲۵-۲۶): «جاسوسها، پس از آنکه همه چیز را