برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۵۵۴

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

فصل چهارم - سلطنت داریوش اول - بزرگ

مبحث اول - فرونشاندن شورشهای ایالات

نام و نسب

اسم این شاه را چنین نوشته‌اند، در کتیبه‌های هخامنشی - داری‌ووش یا (داری و اوش)، بزبان بابلی - دریاووش، بزبان مصری در کتیبه‌های مصر - (آن‌تریوش) یا (تاریوش)، مورّخین و نویسندگان یونانی، مانند هرودوت و اشیل و غیره - داریس[۱]. در توریة (کتاب عزرا، باب پنجم) داریوش و (دریاوش). مورّخین رومی مانند کنت‌کورث و کرنلیوس نپوس[۲]داریوش، در زبان پهلوی - داریو[۳]. مورّخین قرون اسلامی این اسم را چنین نوشته‌اند: طبری در فهرست پادشاهان آسور - داریوش، ابو ریحان بیرونی در آثار الباقیه، صفحۀ ۱۸۹ - داریوش و در صفحۀ ۱۱۱ - دار الماهی الاوّل (یعنی المادی الاوّل. م.) و هوداریوس[۴]، ابو الفرج بن عبری در مختصر الدّول [۵]- داریوش بن بش‌تسب. مسعودی در مروج الذهب و حمزۀ اصفهانی در تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء[۶] و ثعالبی در غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم[۷]، مانند سایر نویسندگان قرون اسلامی، که از مدارک شرقی استفاده کرده‌اند - داراب یا دارای اکبر، ولی این اسامی مربوط به این داریوش نیست: داریوش اوّل در داستانها فراموش شده و بعض کارهای او را به داریوش دوّم یا دیگران نسبت داده‌اند.

داریوش پسر ویشتاسب بود. شجره نسب او در صفحۀ (۲۳۱) ذکر شده.

ویشتاسب، چنانکه هرودوت گوید، در زمان کوروش و پس از او والی پارس بود، ولی در زمان داریوش والی باختر و پارت گردید.

اوضاع ایران

از تاریخ معلوم است، که کمتر شاهی در بدو جلوس خود بتخت بقدر داریوش با مشکلات عدیده و طاقت‌فرسا مواجه شده.

توضیح آنکه غیبت طولانی کبوجیه از ایران، که چهار سال طول کشید، اخباری،



  1. Darcios
  2. Cornelius Nepos.
  3. F.Justi.Iranisches Namenbuch.Marb.1895.p.۷۸.
  4. چاپ لیپسیک ۱۹۲۳.
  5. طبع بیروت صفحۀ ۲۰.
  6. طبع برلن، مطبعۀ کاویانی.
  7. طبع پاریس ۱۹۰۰.