برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۵۵۶

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

ویسباخ، موسوم به کتیبه‌های پارسی قدیم[۱] و نیز از کتابی است، که موزۀ بریطانیائی بنام «کتیبۀ داریوش بزرگ در بیستون»، بطبع رسانیده[۲]. از کتاب تل‌من موسوم به «فرهنگ و متن‌های پارسی قدیم» نیز استفاده شده است[۳]. اسلوب انشاء از نویسندۀ کتیبه است. فقط نقطه و ممیز، که برای روشن بودن مطلب استعمال شده، از مؤلف است.

ستون اوّل[۴]

بند شانزدهم

«داریوش شاه می‌گوید: پس از اینکه من گئومات مغ را کشتم، آترین نامی پسر (اوپدرم)، در خوزستان بر من یاغی شد و به مردم چنین گفت:

من پادشاه خوزستانم. پس از آن اهالی خوزستان از من برگشته بطرف آترین رفتند و او در خوزستان شاه شد. بعد یک مرد بابلی، ندی‌تبیر (این اسم را بعضی نی‌دین‌توبل خوانده‌اند) پسر آئی‌نیری، در بابل بر من خروج کرد و گفت، من بخت النصر[۵] پسر نبونیدم، تمام اهل بابل بطرف او رفته از من برگشتند. او سلطنت بابل را تصرّف کرد».

بند هفدهم

«داریوش شاه می‌گوید: من لشکری به شوش فرستادم و آترینای مغلوب را نزد من آوردند، او را کشتم».

بند هیجدهم

«داریوش شاه می‌گوید: پس از آن من بطرف بابل رفتم، بقصد ندی‌تبیر، که خود را بخت النصر می‌نامید. قشون او در دجله بود، آن طرف دجله را نگاه می‌داشت و کشتی‌هائی داشت. من لشکر خود را دو قسمت کرده قسمتی را بر شترها و قسمتی را بر اسب‌ها سوار کردم. اهورمزد مرا کمک کرد. به ارادۀ



  1. Weissbach.F.H.Die Altpersischen Inschrifton.Leipzig.۱۸۹۳.
  2. The Inscription of Darius the Great at Behistun(British,)۱۹۰۷.
  3. Tolman,Ancient Persian Lexicon and texts:۱۹۰۸.
  4. تقسیم کتیبه به ستونها و بندها از محقّقین است.
  5. این بخت النّصر در تاریخ معروف به بخت النّصر سوّم است.