بند دوازدهم
«داریوش شاه میگوید: پس از آن من حرکت کرده از بابل بطرف ماد رفتم. چون وارد ماد شدم، در محلی از ماد موسوم به کوندورش[۱]، فرورتیش، که خود را شاه ماد میخواند، با قشونی بقصد من آمد و جدالی کردیم. اهورمزد یاری خود را بمن اعطاء کرد. به ارادۀ اهورمزد قشون فرورتیش را شکستی فاحش دادم.
روز ۲۶ ادوکانیش این جدال روی داد».
بند سیزدهم
«داریوش شاه میگوید: پس از آن فرورتیش با سواران کمی، که نسبت به او باوفا بودند، بطرف ری، که در ماد است رفت، در حال من سپاهی بقصد او فرستادم.
فرورتیش دستگیر شد و او را نزد من آوردند. گوشها و بینی و زبان او را بریدم چشمهای او را درآوردم. بعد او را به همدان برده مصلوب کردم و سران همدستهای او را در همدان در قلعه بدار کشیدم».
بند چهاردهم
«داریوش شاه میگوید: مردی چیترتخم[۲] نام ساگارتی بمن یاغی شد و به مردم گفت، من شاه ساگارت و از دودمان هووخشتر هستم. فوراً من لشکری از پارسیها و مادیها بقصد او فرستادم. مردی تخمسپاد[۳] نام را که مطیع من است، رئیس قشون کرده گفتم، بروید و این قشون را، که از من برگشتهاند و خود را سپاهیان من نمیدانند، درهم شکنید. پس از آن تخمسپاد با قشونی حرکت کرد و با چیترتخمه جنگید. اهورمزد یاری خود را بمن اعطاء کرد. به ارادۀ اهورمزد قشون من بر قشونی، که از من برگشته بود، فایق آمد و چیترتخمه را گرفته نزد من آورد. من گوشها و بینی او را بریدم و چشمان او را درآوردم. او را به درب من در غل و زنجیر داشتند و تمام مردم او را دیدند. بعد بامر من او را در آربل مصلوب کردند».
بند پانزدهم
«داریوش شاه میگوید: این است آنچه من در ماد کردم».
بند شانزدهم
«داریوش شاه میگوید: پارت (خراسان) و گرگان بر من شوریده بطرف