موسوم به تاروا[۱] و در ناحیه یوتییا[۲] است. این مرد در دفعۀ دوّم بر من در پارس یاغی شد و به مردم گفت، من بردی پسر کوروشم. بعد، آن قسمت مردم، که در قصر بودند، از بیعت من سرتافته بطرف وهییزدات رفتند. او شاه پارس شد».
بند ششم
«داریوش شاه میگوید: پس از آن من لشکری از پارسیها و مادیهائی، که با من بودند... ارتهوردیه[۳] نام پارسی را، که تابع من بود، سردار کردم. سپس ارته - وردیه بحکم من با لشکری بطرف پارس رفت و وقتی، که به پارس رسید، وهییزدات، که خود را بردی مینامید، با لشکری بقصد ارتهوردیه حرکت کرد. در محلی موسوم به رخا[۴] جنگی رویداد. اهورمزد مرا یاری کرد و بفضل اهورمزد لشکر من بر قشون وهییزدات غالب آمد. روز ۱۲ ماه ثورواهر این جنگ واقع شد».
بند هفتم
«داریوش شاه میگوید: این وهییزدات با سپاه کمی از آنجا (یعنی از رخا) به پیشییااووادا[۵] رفت و در آنجا لشکری جمع کرده قصد ارتهوردیه را کرد کوهی هست نامش پرگ، آنجا جنگی شد. اهورمزد مرا یاری کرد و بفضل اهورمزد لشکر من سپاه وهییزدات را شکست فاحشی داد. روز ششم ماه گرمپد این جنگ واقع شد و سپاهیان من این وهییزدات را با سردستههای همراهان او دستگیر کردند».
بند هشتم
«داریوش شاه میگوید: پس از آن این وهییزدات و اشخاصی، که سردستۀ همراهان او بودند در محلی موسوم به هووادایکی[۶] در پارس بامر من مصلوب شدند».
بند نهم
«داریوش شاه میگوید: این است آنچه من در پارس کردم».
بند دهم
«داریوش شاه میگوید: این وهییزدات، که خود را بردی مینامید،