دریائی بطرف آسیای غربی بینفوذ نبوده و، چنانکه معلوم است، این تاختوتازها تغییری در سکنۀ آسیای صغیر و صفحات مجاور آن داده. شاید همین پدید آمدن عنصر آریانی در میان هیتها باعث شده که یونانیها چیزهائی راجع به سکاها گفتهاند، مانند جنگ (سزستریس) فرعون مصر با آنها، یعنی طرف مصریها هیتها بودهاند، ولی یونانیها بواسطۀ بودن عناصر سکائی در میان آنها سکاها را طرف دانستهاند.
نتیجه از آنچه در باب نژادهای مشرق قدیم گفته شد، این نتیجه حاصل میشود: علمائی، که در تاریخ مشرق قدیم تتبّع کردهاند، بنا بر آثار و اسنادی که بدست آمده، سکنۀ مشرق قدیم را از شش نژاد دانستهاند: سومریها، سامیها، حامیها، عیلامیها، هیتها، آریانها، سامیها و حامیها از جنوب حرکت کرده سوریه و بین النهرین و افریقای شمالی را اشغال کردند، از طرف مقابل، یعنی از شمال، هیتها به حرکت آمده در سر سوریه با آنها در کشمکش و منازعه شدند. این مردمان در مشرق به سومریها و عیلامیها برخوردند.
عیلامیها، که شاید از مشرق دور آمده بودند، تمدّن بابلی را اخذ کرده در صفحات شرقی مشرق قدیم منتشر کردند. آریانها از طرف شمال جداجدا بمشرق آمده در تحت نفوذ تمدّن بابلی درآمدند و، وقتی که عنصر آریانی در آسیای غربی قوّت گرفت، تمام مشرق قدیم به پیشقدمی مادیها و بوسیلۀ پارسیها در تحت دولت واحد مشکّلی درآمد. بنابراین دولت هخامنشی آخرین کلمۀ مشرق قدیم بود. بعض نمایندههای نژاد سیاهپوست نیز جزئی سهمی در این تمدّن داشتند، مانند دولت (ناپاتا) در نوبی[۱] و دولت (مرا) در مملکتی که حالا معروف بحبشه است.
- ↑ Nubie در جنوب مصر واقع بود.