راجع به این مسئله کتیبههای داریوش اوّل در بیستون و تختجمشید و نقش رستم و نیز نوشتههای هرودوت و سایر مورّخین یونانی است. مضامین هریک از این اسناد در فصل اوّل باب دوّم کتاب دوّم این تألیف بیاید، زیرا جایش در آن قسمت است، ولی، اگر خواننده بخواهد بیمعطلی با این موضوع آشنا شود، ممکن است از همینجا به جائی، که اشاره شده، رجوع کند.
مبحث سوم - لشکرکشی داریوش به اروپا
[۱] - رفتن داریوش به سکائیۀ اروپائی [۲](۵۱۴ ق. م)
سکاها چگونه مردمانی بودهاند
بدوا باید گفت، که مقصود از سکاها مردمانی است، که در ازمنۀ تاریخی از درون آسیای وسطی، یعنی از ترکستان شرقی یا ترکستان چین، تا دریای آرال و خود ایران و از اینجاها با فاصلههائی تا رود دن[۳] و از این رود تا رود عظیم دانوب[۴] منتشر بودند. در قسمتهای این صفحات وسیع و دشتهای پهناور اسامی آنها مختلف بود. آنهائی را که از طرف آسیای وسطی با ایران سروکار داشتند، جغرافیون قدیم (ساک) یا (ساس) نامیدهاند و داریوش (سک) یا (سکا) مینامد. مردمانی، که در اروپای شرقی سکنی داشتند.
در کتب هرودوت موسوم به سکیث میباشند و سیت فرانسویشدۀ این اسم است.
یونانیها این اسم را از این جهت باین مردمان داده بودند، که سکیث در زبان یونانی بمعنی پیاله است و افراد این مردم همیشه پیالهای با خود داشتند. این اسامی، که ذکر شد، از نوشتههای ملل مجاور سکاها است. محققا معلوم نیست، که خود سکاها، بخصوص آنهائی که با ایران همجوار بودند، خودشان را چگونه مینامیدند.
ظنّ قوی میرود، که اسم این مردمان همان سک یا سکا یا چیزی نزدیک بآن بوده، زیرا، اگر غیر این میبود، ایرانیهای قدیم آنها را چنین نمینامیدند. امّا راجع به سکاهای اروپائی هرودوت گوید که آنها خودشان را سکلت[۵] میگفتند[۶]. سکاها