سکنهای، که بر ضد پارسیها بودند، گردید و تا ولایت ونتها[۱]، که در ساحل آدریاتیک است، پیشرفت. تمام طوائف تراکیه و مقدونی مطیع گشتند و فقط پرنتیها[۲] مقاومت کردند، ولی بالاخره آنها هم مطیع شدند (کتاب [۳]، بند ۱۲۸-۱۴۴). بعد هرودوت گوید، وقتی که مگابیز باین کارها مشغول بود، سفر جنگی بزرگی به لیبیا پیش آمد. مورّخ مذکور در اینجا قضیهای را شرح میدهد، که راجع به آرکزیلاس پادشاه سیرن و آریاند والی ایران در مصر است و ما بالاتر ذکر کردهایم، چه از تلف شدن گاو مقدس مصریها محقق است، که داریوش در ۵۱۷ ق م بمصر رفته، و حال آنکه سفر جنگی داریوش را به مملکت سکاها به ۵۱۴ ق. م معطوف میدارند. پس بترتیب تاریخ قضایای سیرن و برقه، و رفتن داریوش بمصر مقدم است.
رفتن داریوش به سکائیه آیا راست است؟
راجع باین لشکرکشی مفاد نوشتههای هرودوت چنان است، که ذکر شد. گفتههای مورّخ مذکور در جاهای کمی آمیخته به داستانسرائی است، مانند هدایائی، که پادشاهان سکائی، بقول هرودوت، برای داریوش فرستادهاند و تعبیری، که کردهاند و نیز اثری، که دویدن خرگوش از میان صفوف سکائی در داریوش کرده. این قسمتها اهمیتی ندارد، چه در نوشتههای هرودوت این نوع گفتهها زیاد و جهتش این است، که در اطراف وقایع مهم همیشه چنین چیزها گفته شده و مورّخ مذکور آنچه را که شنیده ضبط کرده. مسئلۀ اساسی این است، که آیا اصل واقعه، یعنی لشکرکشی داریوش به مملکت سکاها، چنانکه هرودوت شرح داده، حقیقت داشته یا نه؟ در این باب از کتب نویسندگان قدیم بجز سترابون دیده نمیشود، که تردیدی در صحت این موضوع اظهار شده باشد، ولی محققین جدید راجع باین مسئله دو نظر متضادّ اتخاذ کردهاند. بعضی مانند مسپرو[۴] این واقعۀ مهم را ذکر کردهاند و برخی، مانند نلدکه[۵]، پس