برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۶۳۸

این برگ هم‌سنجی شده‌است.


(۱۷) - تخت‌جمشید، ستون (فلاندن و کست، ایران قدیم، گراور ۷۵)
کرد، که ولایت میرسین[۱] را به او دهند، تا در آنجا شهری بنا کند.

ک‌اس خواست، که او را جبّار می‌تی‌لن[۲] کنند. داریوش مسئول هر دو را اجابت کرد و هر دو به جاهائی، که انتخاب کرده بودند، رفتند. در این اوان قضیه‌ای رخ داد، که بر اثر آن داریوش به مگابیز امر کرد پ‌انیان[۳] را هم مطیع کرده از اروپا به آسیا کوچ دهد. شرح قضیه این است: دو نفر از مردم پ‌ان موسوم به پیگرس[۴] و مان‌تی‌یس[۵]خواستند جبار این مردم شوند و با خواهرشان، که قامت رسا داشت و زیبا بود، به سارد آمده منتظر روزی شدند، که داریوش در حومهٔ پایتخت لیدیّه به داوری می‌نشست (از این عبارت هرودوت معلوم می‌شود، که داریوش در روزهای معیّن خودش به عرایض مردم رسیدگی می‌کرده. م.).

بعد چنین کردند: خواهر خود را در این روز آراسته عقب آب فرستادند.

این دختر سبوئی بر سر داشت و جلو


  1. Myrcine (شهری بود در تراکیّه در ناحیهٔ ادونیان).
  2. Mytilene (شهری بود در جزیرهٔ لس‌بس).
  3. Paeoniens.
  4. Pigres.
  5. Mantyes.