متبحر و متخصص بود، از پیاده و سواره بیست هزار نفر. عدّۀ سپاهیان یونانی را هم هرودوت معین نکرده، ولی ژوستن از قول تروگ پومپه یازده هزار نوشته و پلوتارک هم همین عدّه را ذکر کرده. لشکر یونانی چند روز در مقابل ایرانیها ایستاد بیاینکه مبادرت به جنگ کند. ایرانیها هم مبادرت نکردند، زیرا این وضع بنفع آنان بود، چه هیپپیاس همواره به آنها میگفته، که او طرفداران زیاد در آتن دارد و بنابراین ایرانیها منتظر بودهاند، که نفاق درونی، این شهر را بیجنگ بتصرّف آنان بدهد. میلتیاد، که ملتفت این نکته بود، از عواقب تعلل یونانیها به جنگ نگرانی داشت و، چون ایرانیها را میشناخت، یونانیها را به جنگ ترغیب کرده میگفت، که سپاهیان ایرانی تیراندازان ماهری هستند، ولی به جنگ تنبهتن عادت ندارند. بنابراین باید چنان کنیم، که آنها از مهارت خودشان نتیجه نگیرند و با حملات سخت و ضربتهای شدید سریع آنها را از پای درآوریم. (در زمان کوروش، چنانکه گذشت، او اصرار داشت، که ایرانیها از نزدیک جنگ کنند و تیر و زوبین را از آنها میگرفت. م.). بنابراین همینکه اکثریت به جنگ رأی داد، یونانیها از بلندی دوان و بیمحابا به ایرانیها هجوم آوردند، با وجود این سپاه ایران پا فشرد و جنگ طول کشید، تا اینکه قلب قشون ایران قلب قشون یونان را شکافت و آن را از جا کند. بعد پارسیها و سکاها، که در قلب بودند یونانیهای فراری را دنبال کردند. تا اینجا نوشتههای مورّخین قدیم روشن است، ولی بعد چه شد، که قشون ایران بقول آنها شکست خورد. مطلب درست مفهوم نیست. هرودوت گوید، که جناحین یونانی غلبه کرده پس از آن به کمک قلب شتافتند و در نتیجه قلب و جناحین قشون ایران شکست خورد. پس از آن سپاه یونانی لشکر ایران را تعقیب کرد و آنها به کشتی نشسته بدریا رفتند و فقط هفت کشتی بدست یونانیها افتاد. اگر شکست خورده بودند و بینظم فرار میکردند، چگونه توانستند به کشتیها بنشینند؟ میبایست همه کشته شده یا بدریا ریخته باشند، زیرا، بر فرض اینکه شش هزار نفر از ایرانیها کشته شده بود، باز سه یا چهار
برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۶۹۳
این برگ نمونهخوانی نشده است.