هرودوت، که از نظر مذهبی یونانیها گفته شده، زیاد است. م.). زمانی که او در سارد بود معجزۀ دیگری رویداد و قاطری کره قاطری زائید، که نر و هم ماده بود و آلت رجولیّت بالای آلت انوثیّت داشت. خشیارشا به هیچکدام از این معجزهها متوجّه نشده ارادۀ خود را دنبال کرد (معلوم است، که این گفته هم از افسانههای بعد از جنگ است) بحریه از هلّسپونت بیرون آمده بطرف مقابل خط سیر قشون برّی رفت. توضیح آنکه بطرف مغرب حرکت کرده دماغۀ سارپدن[۱] را مقصد خود قرار داد. حکم شده بود، که بحریه در اینجا بایستد. قشون برّی بطرف مشرق یعنی خرسونس رفته از وسط شهری موسوم به آگرا[۲] گذشت و بعد خلیج سیاه و رود سیاه را دور زد. آب این رود برای احتیاجات قشونی کفایت نکرد (باز اغراق است. م.). بعد قشون بطرف مغرب رفته به دریسک[۳] درآمد. دریسک در ساحل تراکیّه واقع و جلگهای است، که دارای رود بزرگی میباشد و آن را هبر[۴] نامند. در این جلگه قلعهای است موسوم به دریسک و از زمان قشونکشی داریوش به مملکت سکاها دارای ساخلو ایرانی است. اینجا را خشیارشا برای شمردن نفرات قشون خود مناسب دید. بحریه هم باین محل رسید و خشیارشا امر کرد، که کشتیها را بساحل کشیده در اینجا استراحت کنند.
عدّۀ نفرات لشکر
هرودوت گوید (کتاب ۷، بند ۶۰): «در اینجا خشیارشا به احصائیه پرداخت. نمیتوانم بگویم، که هرکدام از مردمان چقدر سپاهی داده بود، زیرا کسی اطلاعی در این باب ندارد. با وجود این عدّۀ قشون برّی بیک میلیون و هفتصد هزار نفر میرسید. شمردن سپاهیان چنین بود، که بدواً ده هزار نفر را در یکجا جمع کرده افراد را حتیالمقدور به یکدیگر نزدیک داشتند و بعد دور این ده هزار نفر خطّی کشیدند. پس از آن این عدّه را از محیط بیرون کرده دیواری روی خط ساختند. بلندی دیوار به حدّی بود، که بناف یک نفر سپاهی میرسید. وقتی که این محوطه آماده شد، سپاهیان را گروه گروه در آن داخل و از آن خارج کردند، تا آنکه تمام سپاهیان از محوطه گذشتند و عدّۀ نفرات