قبل از آن، چنانکه خودشان گویند آنها را ستریمونیان[۱] مینامیدند، چه مساکن آنها در کنار رود ستریمون بود. بقول خودشان مردمانی موسوم به توکریانی[۲]و میسیانی آنها را از مساکن اصلی راندند. تراکیها را بساکس[۳] پسر اردوان فرمان میداد. ۳۴ - اسلحۀ خالی بیان[۴] عبارت بود از سپرهای کوچک، که از پوست خام گاو نر (یعنی دباغی نشده) ساخته بودند. اینها مسلح بودند بدو چماق دراز، که مانند چوبهای لیکیانها به آهن تیز منتهی میشد. اینها بر سر خودی داشتند از مفرغ با گوشها و شاخهای گاو نر، که با جیقهای از مفرغ ساخته شده بود. ساقهای این مردم از پارچههای سرخ رنگ پوشیده. خالی بیان جائی دارند موسوم به آره[۵] که اقامتگاه غیبگوی مارس است (مارس را یونانیها خدای جنگ میدانستند. م.). ۳۵-۳۷؛ لباس و اسلحۀ کابالیان و مانیان و لاسونیان[۶] مانند لباس و اسلحۀ کیلیکیان بود. توصیف آن را محول به جائی میکنم، که از کیلیکیان ذکری خواهد شد. (راجع باین مردمان نیز به نقشۀ آسیای صغیر رجوع شود، غالب اینها در شمال و شرق آسیای صغیر در نزدیکی دریای سیاه و قفقاز سکنی داشتند. م.). ۳۸ - میلیان نیزههائی داشتند کوتاه و لباسی، که قسمتهای آن با قزان قفلی وصل میشد.
بعض اینها مسلح بودند به کمانهای لیکیانی و بر سر خودهائی از پوست داشتند.
بدرس[۷] پسر هیستان[۸] فرماندۀ این ملل بود. ۳۹ - مسخها (مردمی که در گرجستان میزیستند) خودهای چوبین داشتند و اسلحهای از سپر و نیزۀ کوتاه، که دستۀ آن کوتاه و آهنش بلند بود. ۴۰-۴۲، اسلحه تیبارهنیان و ماکرونها و موسینکها[۹](اینها در طرف شمال شرقی آسیای صغیر میزیستند) مانند اسلحه مسخها بود. فرماندۀ مسخها و تیبارهنیان را آریمرد پسر داریوش مینامیدند و مادر او پارمیس۱۰دختر سمردیس یا نوۀ کوروش بود. فرماندهی ماکرونها و موسینکها را ارتهایکتس۱۱ پسر خراسمیس۱۲ والی سستس داشت. این شهر در کنار