مردمان اشخاصی بودند، که اسامیشان ذکر شد. رؤساء مزبور سپاه خود را بصف داشته جنگیها را شمردند و رؤساء قسمتهای هزار نفری و ده هزار نفری را معین کردند. رؤساء «ده هزار نفر» رؤساء تقسیمات صدنفری و ده نفری را برگزیدند. بنابراین هریک از قسمتها رئیسی داشت. آنهائی را که من نامیدم، فرماندهان عمده بودند. فرماندهان عمده و تمام پیاده نظام در تحت اوامر این اشخاص واقع شدند:
[۱] - مردونیوس پسر گبریاس. [۲] - تریتانتخم[۳] پسر اردوان، که بر ضد جنگ با یونان بود. [۴] - سمردمنس[۵] پسر اتانس این دو نفر برادرزادۀ داریوش و پسر عموی خشیارشا بودند. [۶] - ماسیست پسر داریوش از آتسسا. ۵ - گرگیس[۷] پسر آریز[۸]. ۶ - مگابیز (بغابوخش) پسر زوپیر (چون این عائله یکی از خانوادههای پارسی است، که اشخاص نامی بوجود آورده و همان اسامی مکرّر ذکر میشود برای رفع اشتباه مینویسیم:
بغابوخش، همدست داریوش در کشتن بردیای دروغی، پسری داشت زوپیر نام و این شخص پسری بغابوخش نام و او پسری باز زوپیرنام، که جلای وطن کرده در آتن سکنی گزید. م.).
اینها بودند اشخاصی، که آنها را تمام پیاده نظام سرداران خود میدانست، به استثنای ده هزار نفر پارسی زبده، که در تحت ریاست هیدارن پسر هیدارن بودند. این سپاهیان را پارسیها جاویدان مینامیدند، زیرا اگر کسی از جهت مرگ یا مرض از این عدّۀ خارج میشد، فورا بجای او دیگری را معین میکردند، چنانکه هیچگاه نه از عدّه مزبور میکاست و نه بر آن میافزود. از حیث لباس و شجاعت، پارسیها بر مردمان دیگر امتیاز داشتند، اسلحۀ آنها را من توصیف کردم. علاوه بر آن پارسیها دارای زینتهای طلا بودند و در عقب آنها عرابههای حرم و خدمهای، که لباسهای فاخر داشتند، حرکت میکردند. آذوقۀ اینها را شترها و چهارپایان دیگر میبردند و اینها غیر از مالهائی بودند، که برای سایر قسمتهای قشونی آذوقه میرسانیدند. تمام این مردمان سواره نظام دارند، ولی تمام آنها سوار نداده بودند