متخصص بود، نیز بر ضدّ عقاید طرفداران «پان بابیلونیسم» قیام کرده نشان داد که تا قرن هشتم میلادی هیئت بابل پایۀ علمی نداشت و بعد اشخاصی، مانند (گرسمان) عالم الهیات، (اون گناد) آسورشناس و (ران که) مصرشناس، مسئلۀ «بابل و توریة» را از سر گرفتند ولی با نظری دیگر. توضیح آنکه بجای قواعد و اصولی که ثابت نشده بود، ترجمۀ صحیح و تطبیق و تحقیقشده متن توریة را منتشر و صورتها و اشکال زیادی بآن علاوه کردند، تا مردم و اشخاصی که باین مسئله علاقهمندند، با خود متن صحیح و روشن مواجه گردند. این کتاب[۱] و کتب دیگر که بر ضدّ جریان «پان بابیلونیسم» نوشته شد و بعضی را ذکر کردیم، ضربتی بود، که به طرفداران این رویه وارد آمد. بعد کوگلر باز کتابی نوشته ثابت کرد که عقاید وین کلر از نظر علم هیئت و آسورشناسی مبنائی ندارد. یکی از مقالات او معروف است به «روی خرابههای پان بابیلونیسم». بر اثر کتب مذکوره عمارت «پان بابیلونیسم» چنان خراب شد که یکی از علماء تاریخ قدیم گوید «سنگی روی سنگ باقی نماند» و کتابهائی بیرون آمد که در آنها عجله و حرارت سابق دیگر دیده نمیشود. مثلاً کتاب کینگ[۲] که راجع بتاریخ سومر و اکد است و بزمان حمورابی منتهی میگردد این کتاب موافق مدارکی نوشته شده که بدست آمده و معلوم است. طبع جدید جلد اوّل کتاب مییر که موسوم به «تاریخ عهد قدیم» است نیز مؤیّد این جریان شد و، اگر از بعض مستثنیات صرفنظر کنیم، تاریخ مشرق قدیم به مجرائی افتاده که نسبت بسابق بمراتب بیشتر علمی و پایۀ آن بر مدارکی است که بدست آمده و همهساله بر عدۀ آن میافزاید.
مختصری که از جریان خاورشناسی ذکر شد ما را باین نتیجه میرساند:
بر فرض بیاساس بودن عقاید بعض علماء، که بقول علماء دیگر از عجله و کمی مطالعه و حرارت بیجهت ناشی شده، باز این مطلب مسلم است که تاریخ مشرق قدیم بقدری روشن شده و کشفیات جدید به اندازهای دامنۀ آن را وسعت داده، که میتوان بیتردید گفت، تاریخ مزبور با آنچه در صدسال قبل بود زیر و زبر گشته