برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۸۶۳

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

این عده را هم نمی‌توان صحیح دانست. عدۀ سپاهیان یونانی مردونیه را مورّخ مذکور تا پنجاه هزار نفر تخمین کرده، اگرچه علاوه می‌کند، که اطلاع درستی ندارد.

این عدد هم اغراق‌آمیز است، زیرا بنابراین یونان می‌بایست یک‌صد و شصت هزار سپاهی تهیه کند و این کار از قوّه و استطاعت آن خارج بود. هرودوت گوید پس از آنکه طرفین در مقابل یکدیگر صف بستند در هر دو طرف مراسم قربانی شروع شد و نتیجۀ جنگ را هر دو طرف از غیب‌گوهائی، که داشتند سؤال کردند. در قشون یونانی غیب‌گوی معروفی بود موسوم به تی‌سامن[۱] برادر هژیاس[۲] که فال گرفت و گفت اگر یونانیها جنگ دفاعی پیش گیرند، فاتح و اگر از رود آسپ بگذرند مغلوب خواهند شد. در طرف دیگر مردونیه می‌خواست جنگ را شروع کند ولی تفألهای غیب‌گوها مساعد نبود. آنها نیز می‌گفتند، که مردونیه، اگر جنگ دفاعی کند، غالب خواهد بود و الا مغلوب. غیب‌گوی معروف قشون مردونیه هژزیسترات[۳] یونانی از اهل اله[۴] بود. این غیب‌گو سابقا اسپارتیها را خیلی آزرده بود و اینها او را گرفته و در کنده و زنجیر کرده می‌خواستند با انواع عقوبتهای سخت بکشند. هژزیسترات، چون دید قبل از مرگ باید تحمل زجرهای گوناگون کند، تصمیم بر کاری کرد، که شایان حیرت است. توضیح آنکه با آهن تیزی، که در محبس اتفاقا به دستش افتاد، پاشنه و کف پای خود را تا نزدیکی انگشتان بریده پای را از کنده بیرون آورد و بعد دیوار محبس را سوراخ کرده گریخت.

روزها پنهان می‌شد و شبها راه می‌رفت، تا خود را شب سوّم به تژه رسانید.

اسپارتیها، وقتی که نصف پای او را در کنده دیدند، در حیرت شدند و هرچند تلاش کردند، نتوانستند او را بیابند. هژزیسترات در تژه به معالجۀ پا پرداخت و بعد یک پای چوبین برای خود سفارش داد و دشمن علنی اسپارتی‌ها گردید.

اگرچه اسپارتی‌ها بعدها او را بدست آورده کشتند، ولی این قضیّه بعد از جنگ پلاته روی داد. در پلاته او طرف توجه مردونیه بود و پول زیاد از او می‌گرفت.



  1. Tisamene.
  2. Hegias.
  3. Hegesistrate.
  4. Elee.