جدال پلاته (۴۷۹ ق. م)
هرودوت گوید (همانجا): مردونیه پس از این نطق فرمان داد، که قشون ایران از آسپ گذشته یونانیها را تعقیب کند، چه او پنداشته بود، که یونانیها واقعا فرار میکنند و تمام حواس او متوجّه لاسدمونیها و اهالی تژه بود، زیرا کوه مانع بود از اینکه سپاهیان پارس آتنیها را در جلگه ببینند. سرداران دیگر قشون ایران همینکه دیدند، پارسیها یونانیها را تعقیب میکنند، آنها هم بیرقها را برداشته بینظم و ترتیب دنبال پارسیها رفتند. در این حال فریادکنان میتاختند و قیل و قال موحشی میکردند، مثل اینکه بخواهند یونانیها را بربایند. پوزانیاس، چون دید در تحت فشار سواره نظام پارسی واقع شده، سواری نزد آتنیها فرستاده چنین پیغام داد: «آتنیها، در چنین جدالی، که آزادی یا بندگی یونان به آن بسته است، متحدین ما بما و شما خیانت کردند، چه شب گذشته آنها گریختند (مقصود پوزانیاس آن عده بود، که فرار کرده بمعبد ژونن رفته بود) و با وجود این ما برای دفع دشمن و کمک کردن به یکدیگر استقامت میورزیم. اگر سواره نظام دشمن بشما حمله میکرد، ما و اهالی تژه، که نسبت به ما باوفایند، به کمک شما میشتافتیم، ولی چون تمام سواره نظام دشمن با ما جنگ میکند و ما را خسته کرده، بر شماست که به کمک ما بیائید. اگر نمیتوانید کمک کنید، تیراندازانی برای ما بفرستید. حرارتی، که شما در این جنگ نشان دادید و از طرف ما شایان قدردانی است، ما را امیدوار میکند، که شما خواهش ما را خواهید پذیرفت».
بر اثر این پیغام آتنیها براه افتادند، تا به لاسدمونیها رسیده آنها را کمک کنند، ولی یونانیهائی، که در قشون شاه بودند، حمله به آتنیها کرده آسیب زیاد وارد کردند و نگذاشتند، که آنها به لاسدمونیها برسند. لاسدمونیها، که عدهشان به ۵۳۰۰۰ نفر میرسید، مشغول مراسم قربان کردن شدند، تا معلوم شود که اوضاع برای جنگ با مرونیه مساعد است یا نه. جواب تفأل مساعد نبود. در این احوال بر تلفات یونانیها میافزود و همواره عدهای بیشتر زخم برمیداشت،