اهالی مزبوره از این راه بود، که طلا را به قیمت برنج میخریدند.
غنائم را چنین تقسیم کردند: یک دهیک برای خدایان موضوع کرده باقی را، که، بقول هرودوت، عبارت بود از زنان و اسبان و چهارپایان و طلا و نقره و اشیاء قیمتی بین یونانیها برحسب لیاقتی، که نموده بودند، تقسیم کردند و سهم پوزانیاس دهیک اموال مزبوره بود بعد هرودوت گوید: «گویند، وقتی که خشیارشا از یونان رفت، اثاثیه خود را، که عبارت از ظروف طلا و نقره و قالیهای رنگارنگ بود، برای مردونیه گذاشت و، وقتی که پوزانیاس این ثروت را مشاهده کرد، خبّازان و آشپزان مردونیه را خواسته گفت: برای من غذائی تهیه کنید، چنانکه برای آقای خودتان میکردید. بعد، پوزانیاس بر اثر این حکم دید، که بسترهائی از زر و سیم آوردند و میزهای زرّین و سیمین نهاده تمام اسباب و لوازم ضیافت درخشانی را تهیه کردند. پوزانیاس با حیرت باین ثروت و تجمل نگاه کرده بعد به خدمۀ خود گفت، غذائی موافق عادت لاسدمونیها برای من تهیه کنید و، چون غذا تهیه شد، از تفاوتی، که بین دو نوع غذای مزبور بود، در شگفت شده امر کرد سرداران یونانی را احضار کنند و رو به آنها کرده گفت: یونانیها، شما را احضار کردم، تا ببینید، که این سردار پارسی چقدر دیوانه بوده: با وجود داشتن چنین میزی، میخواست این میزها را هم، که باین درجه حقیر است، از ما بگیرد». از این حکایت و حکایات دیگر هرودوت چنین مستفاد میشود، که ایرانیان قدیم روی میز غذا