برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۹۵۶

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

پوشید. اینکه سهل است، اگر برق را هم بدست گیری، زوس نخواهی شد.

(برای فهم مطلب باید بخاطر آورد، که به عقیدهٔ یونانیان، زوس خدای بزرگ آنان برق را بدست داشت و، هر زمان که می‌خواست ارباب انواع یا انسان را تهدید کند، برق می‌فرستاد. م.). اردشیر از این درخواست دمارات چنان خشمگین گشت، که تصوّر می‌رفت از تقصیر او هیچ‌گاه درنخواهد گذشت، ولی تمیستوکل از او شفاعت کرد و باز دمارات مورد عطوفت شاه گردید. (این قسمت از حکایت بنظر افسانه می‌آید و به هرحال باید راجع به خشیارشا باشد، که پس از مراجعت از اروپا چندی در سارد اقامت داشت. م.). مراحم شاه نسبت به تمیستوکل باین اندازه بود، که بعدها هر زمان شاهان می‌خواستند، اشخاصی را از یونان به خدمت خود جلب کنند، می‌گفتند، دربارهٔ آنان بیش از آنچه دربارهٔ تمیستوکل شد، خواهند کرد و نیز گویند، در این وقت که تمیستوکل باعلی درجهٔ بزرگی رسید و همه طالب توجه و دوستی او بودند، روزی که با اولاد خود غذا صرف می‌کرد و از تجمّلات و سفرهٔ رنگین خود در شگفت بود، رو باطفال خود کرده گفت: «دوستان من، ما فنا بودیم، اگر فنا نشده بودیم» (اگرچه پلوتارک این عبارت را معنی نکرده، ولی معلوم است، که مقصود تمیستوکل چنین بوده: اگر ما نزد یونانیها بی‌اعتبار نشده بودیم، حالا این اعتبار و ثروت را در دربار ایران نداشتیم. م.). به روایت پلوتارک شاه برای نان‌خانهٔ تمیستوکل این سه شهر را به او اعطاء کرد: ماگنزی بررود م‌آندر،[۱] لامپساک[۲]، میونت[۳] ولی بعضی دو شهر دیگر را، که پرکت[۴] و پالس‌سپ‌سس[۵] می‌نامیدند، علاوه کرده گویند، این دو شهر هم برای اثاث البیت و لباس به تمیستوکل داده شده بود. (توسیدید در بند ۱۳۸ کتاب اوّل خود مالیات ماگنزی را پنجاه تالان نوشته، که تقریباً معادل ۶۰۰ هزار ریال کنونی می‌شود. م.).[۶] بعد تمیستوکل


  1. Magnesie sur Meandre.
  2. Lampsaque.
  3. Myonte.
  4. Percote.
  5. Palessepses.
  6. اگرچه واضح است، باز تصریح می‌شود، که مقصود از دادن شهرها به تمیستوکل این بوده، که تمیستوکل حاکم، یا چنانکه یونانیها می‌گفتند، جبّار این شهرها باشد.