ایران را در مصر براندازند و تجارت مصر را بدست گرفته آن را در منطقهٔ نفوذ خود درآورند.
شورش مصر ۴۶۰-۴۵۴ ق. م
مصریها در ابتدای سلطنت اردشیر شوریده قوای خود را جمع کردند و پادشاهی برای خود برگزیدند، که موسوم به ایناروس[۱] و بقول توسیدید (کتاب اوّل، بند ۱۰۴) پسر پسامتیک و امیر لیبیا بود. این شخص علاوه بر قوای مصر قوّهای هم از سپاه خارجی ترتیب داد و دارای لشکری نیرومند گردید. بعد او سفیری به آتن فرستاده کمک آن را برای استرداد استقلال مصر درخواست کرد و بقول دیودور (کتاب ۱۱، بند ۷۱) وعده داد، که اگر در این جنگ موفق شود، آتنیها را در اداره کردن مصر شریک خود کند. آتنیها فوراً دریافتند، که برای ضعیف کردن ایران، باید بمصر کمک کنند و بنابراین بقول توسیدید دویست کشتی تریرم و بقول دیودور سیصد کشتی از نوع مزبور برای مصریها فرستادند.
اردشیر، چون از شورش مصر آگاه شد، امر کرد سپاهیان زیاد در تمام ایالات ایران بگیرند و نیز در صدد تشکیل بحریّهٔ بزرگی برآمد. در ابتدا شاه میخواست خود برای فرونشاندن شورش مصر حرکت کند، ولی، پس از اینکه درباریان حرکت او را صلاح ندانستند، هخامنش برادر خشیارشا یا عموی خود را به سرداری معیّن کرد[۲]. سپاه ایران مرکّب از سیصد هزار نفر بود و هخامنش، همینکه بساحل نیل رسید، فرصتی برای استراحت به سپاه خود داد.
مصریها، اگرچه قوی بودند و سپاهیان زیاد از لیبیا در قشون خود داشتند، با وجود این تعلّل کردند، تا کمک یونانیها برسد و، پس از اینکه آتنیها در رسیدند و پنجاه کشتی از بحریّهٔ ایران تلف شد، مصریها جنگ را شروع کردند. در ابتداء بهرهمندی با ایرانیها بود، ولی باز آتنیها به کمک مصریها شتافته پا فشردند، تا اینکه