در جزء آخرین قسم یا مجلّد این کتاب قرار داشته و کتاب باحوال ایشان همچنانکه در صفحۀ اوّل نیز خاطرنشان کرده خاتمه مییافته است ثانیاً احوال اصفهبد حسامالدّوله ابوالحسن اردشیر بن حسن (۵۶۷-۶۰۲) مخدوم و منعم مؤلّف و ما قبل آخرین پادشاه دودمان آل باوند که چهار سال بعد از او برافتادهاند در مجلّد سوّم کتاب بوده و چون کتاب تاریخ محمّد بن حسن اسفندیار هم باحوال حسامالدّوله اردشیر و پسرش رستم که در ۶۰۶ کشته شده ختم میشود پس مسلّم میشود که کتاب او سه مجلّد بیشتر نداشته و غرض او از قسم آخر که مخصوص تاریخ آل باوند بوده همین مجلد سیوم است، گذشته از این در هیچ جای کتاب اشارهای بجلد یا قسم چهارمی نیست و اساساً چون رشتۀ مطالبی که او بتقریر و تشریح آنها خود را موظّف کرده بوده بهمان مجلّد سوّم انجام یافته است دیگر نگاشتن جلد چهارمی لزوم پیدا نمیکرده است.
اینکه مقدّمۀ نسخههای غیر از الف یعنی مقدّمهای که ما همان را از ناچاری چاپ کردهایم شامل قسم چهارمی نیز هست در باب: «استیلای آل باوند دوّم نوبت تا آخر دولت ایشان» خود دلیلی است بر تصرّف دیگران در تقسیمبندی اصلی مؤلّف چه علاوهبر آنکه بشرح مذکور در فوق مؤلّف کتاب خود را در سه مجلّد نگاشته بوده موضوع این قسم چهارم یعنی تاریخ نوبت اخیر استیلای آل باوند بر مازندران تا آخر دولت ایشان نمیتوانسته است منظور محمّد بن حسن بن اسفندیار باشد باین دلیل که آخرین نوبت استیلای آل باوند در حدود ۶۳۵ بتوسط حسامالدّوله اردشیر بن کینخوار از بازماندگان آل باوند قدیم شروع گردیده و آخرین ایشان همان فخر الدّوله حسن است که در ۷۵۰ کشته شده و شرح احوال این مدّت از تاریخ ملوک باوندی همانهاست که در نسخههای معمولی تاریخ طبرستان آنها را دیگران از کتاب اولیاء اللّه برداشته و بآخر نسخۀ محمّد بن حسن بن اسفندیار ملحق ساختهاند و تصرّفی هم که در تقسیمبندی مقدّمه شده ظاهراً برای رساندن این منظور بوده است که نسخههای تاریخ طبرستان از این قسمت هم که بآن عنوان «قسم چهارم» دادهاند خالی نباشد.
در نسخۀ الف در اکثر مواضع عنوانهای مطالب و فصول نیست و گاهی جای آنها در این نسخه سفید است. ما برای روشن شدن مطلب آنها را از نسخ دیگر