الجبال فرستاد بتهنیت آنکه اسلام قبول کرده بود و زنّار او فرمود گسست و محمّد بن عیسی بنیابت طاهر طبرستان بعدل و انصاف بیاراست و بدع و جور برداشت تا دیگر باره سلیمان بن عبد اللّه را باز فرستادند، عبد اللّه قریش را نیابت داد بآمل مدّتی، و بعد او اسد بن جندان را و مردم آمل استقبال کردند۱ و ابو الغمر۲ هرون بن محمّد قصیدۀ انشاء فرمود:
و لما تلقّیک اشباحهملقیتک بابنة۳ ودّ صحیح اسرّ و اظهر قبل السّرورسرور الخلیل بردّ الذّبیح و دنت بحبّک۴ حتّی غلوتغلوّ النّصاری بحبّ المسیح و قارنت ذکراک حتّی کأنّیو ایّاک جسمان قاما بروح۵ وردت علینا ورود الرّبیعبوجه صبیح و فعل صریح و قد انجح اللّه فیک المقاللانّک اهل الفعال النّجیح
چون این شعر برو خواندند هیچ مراعات نکرد و التفات نفرمود تا این شعر گفت، شعر:
نکصنا علی الاعقاب عند امیرناو کنّا زمانا عنده نتقدّم۶ یساوی بنا من لا یساوی رجیعاو من هو سیّان استه منه و الفم فإن کان هذا دأبنا منه نرتحلبلیل و نأتی حیث نحبی۷ و نکرم و إن یکن الاخری غفرنا الّذی مضیفقد یعثر الطّرف الجواد المطهّم
بعد مدّتی سلیمان او را معزول کرد از ولایت آمل و محمّد بن اوس را نصب فرمود و رویان و چالوس باهم ضمّ گردانید، محمّد پسر خویش احمد را بثغر چالوس بنشاند و کلار نیز بدو سپرد و ظلم و استهزاء و استخفاف بجایی رسانیدند که مردم جمله املاک
________________________________________
(۱) - از اینجا تا آخر قطعۀ دوم عربی فقط در الف هست
(۲) - در اصل: ابو عمر، رجوع کنید بصفحۀ ۹۴ و حواشی آخر کتاب
(۳) - در اصل بابنه، و غرض از ابنة ودّ بدون شبهه قصیده است،
(۴) - تصحیح قیاسی و در اصل: و ذنب یحتک
(۵) - و در اصل: الفقال
(۶) - در اصل یتقدّم
(۷) - در اصل: نحبا