فعال بصوت فی البریّة معلناالا بان داعی الحقّ و السّیّد الفرد هوی قطب الدّنیا و اودی عمیدهاو ولّی ربیع النّاس و المنهل السّعد۱
احوال محمد بن هرون و پادشاهی اسمعیل بن احمد سامانی
چون محمّد هارون از گرگان فارغ شد روی بساری و آمل نهاد روز آدینه تیر، ماه مهر سنۀ سبع و ثمانین و مأتین بآمل رسید و یک سال و شش ماه پادشاهی کرد تا جمله خراسان اسمعیل بن احمد را مسلّم شد، بطبرستان آمد، محمّد بن هرون درو عصیان کرد با دیلمان رفت و او بآمل بصحرای لیکانی بموضعی که اشیلا دشت گویند لشکرگاه ساخت و عدل و انصاف بجایی رسانید که هرگز اهل طبرستان بهیچ عهد ندیده بودند و نه از اسلاف شنوده، و جملۀ املاک قدیم معارف طبرستان که از مدّت پنجاه سال سادات و دیگران با تصرّف گرفته بودند با خداوندان حقّ داد:
بنواحی آمل برین جمله: اولاد ابراهیم خلیل هزارهزار درهم، ابرهیم بن اسحق الفقیه ششصد هزار درهم، محمّد بن المعین۲ العربی دویست هزار درهم، هارون بن علی ابو صادق پانصد هزار درهم،
بنواحی رویان: محمّد بن السّری تا دویست هزار درهم، مقاتل ابن عمّ او سیصد هزار درهم، اصفهبد کلار پانصد هزار درهم،
بنواحی ساریه: قطقطی سیصد هزار درهم، قارن و ابرویز و خشک خیان هفتصد هزار درهم، آل الصّفر۳ هزار هزار و دویست هزار درهم، سرخاب بن جستان صد هزار درهم،
بنواحی تریجه: ابرهیم و محمّد ابناء المضّاء۴ الفقیهان و ابرهیم بن مهران و خلیفه اخوه و منصور و جلوانان هفتصد هزار درهم، و بخلاف این جماعت که رؤساء مذکوران و امرا و معروفان بودند از آن رعایا و مستضعفین املاک و غلاّت ردّ فرمود و هریک سال بیک خراج اقتصار کرد، منجم این جمله آخر سنۀ ثمانین و مأتین بود، مردم طبرستان را دل و جان بر محبّت و مودّت و ولاء اسمعیل موقوف شد تا سید ناصر کبیر ابو محمد حسن بن علی بگیلان و دیلمان خروج کرد و گفت ثار داعی الحقّ محمّد بن
________________________________________
(۱) - سه قطعه مرثیۀ داعی الحق فقط در الف هست.
(۲) - ب و سایر نسخ: محمّد بن المغیرة
(۳) - ب: الصغیر و بعضی نسخ دیگر: الصیفیر
(۴) - کذا ایضا در ب، سایر نسخ «المضا» را ندارند