این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
عزیمت حسن بویه نوبت دویم بطبرستان و احوال وشمگیر با او[۱]
رکنالدّوله حسن بویه چون از رسم عزای برادر بپرداخت با وشمگیر درآویخت و لشکر گران جمع کرد و بگرگان آمد، وشمگیر طاقت مقاومت نداشت ازو بگریخت و براه نسا و ابیورد بمرو رفت، منصور قراتکین از قبل نوح والی آنجا بود و محمّد بن عبدالرّزّاق نیشابور را بدست گرفته بود و با نوح مخالفت مینمود، منصور و وشمگیر لشکر بنیشابور آورده بر سر محمّد بن عبدالرّزّاق تاختند، محمّد عبدالرّزّاق بگرگان آمد و
- ↑ چنانکه در حاشیۀ آخر قسم اوّل یادآور شده و در مقدّمه نیز بتفصیل گفتهایم در عموم نسخ تاریخ طبرستان بغیر از الف تشخیصی ما بین مجلّدات کتاب نیست و این عنوان بلافاصله و بدون تمیزی بعد از آخرین عنوان قسم اوّل در الف یعنی: «ذکر حسن بویه با وشمگیر و استیلای آل بویه در طبرستان» میآید امّا از بدبختی از ابتدای قسم یا مجلّد دوّم تا مقداری که شاید هم زیاد بوده و بهرحال تمام جلد دوّم تاریخ طبرستان را مطابق نقشۀ مؤلّف شامل میشده از الف افتاده است و این مسئله باعث نهایت تأسّف است چه تنها همین نسخه است که اکمل نسخ موجودۀ از این کتاب محسوب میشود و سایر نسخ تقریبا همه ناقص و عین یکدیگرند. در نسخ دیگر غیر از الف قسمت کوچکی در ذکر آل زیار و استیلای غزنویان و سلاجقه بر طبرستان و ملوک اوّلیۀ خاندان باوند هست و آن همین قسمتی است که ما بعنوان «قسم دوّم» در اینجا طبع میکنیم. این قسمت بدلایل عدیده که در مقدّمه تفصیل آن مسطور است از مؤلّف اصلی تاریخ طبرستان نیست بلکه از خوانندهایست که ملتفت نقص کتاب در این قسمت شده و برای آنکه آنرا همچنان ناقص نگذارد بدون هیچ اشاره و ذکری از معلومات ناقص خود و از مندرجات بعضی کتب دیگر استمداد نموده و بخیال خود رشتۀ گسیختۀ تاریخ طبرستان را بهم پیوسته است. این قسمتهای الحاقی چنانکه در حواشی اشاره کردهایم التقاطانی است غالبا بعین عبارت از ترجمۀ فارسی تاریخ یمینی و تاریخ بیهقی و جهانگشای جوینی و چهار مقالۀ نظامی عروضی و عین این عمل را هم همین خواننده یا دیگری در الحاق فصلی از تاریخ رویان اولیاء اللّه بآخر تاریخ طبرستان محمّد بن حسن بن اسفندیار کرده و باین ترتیب ذیل حوادث را تا حدود سال ۷۵۰ کشانده است. بنابراین خوانندگان محترم باید بدانند که تمام آنچه را که در اینجا تحت عنوان: «قسم دوّم» چاپ میشود ناشر کتاب بدلایلی که در مقدّمه ذکر کرده از مؤلّف اصلی تاریخ طبرستان یعنی از بهاء الدّین محمّد بن حسن بن اسفندیار کاتب نمیداند. نقل و طبع آن در اینجا برای تبعیّت از سایر نسخ غیر از الف و ناقص نماندن دنبالۀ مطلب بوده. یک نظر باختصار این فصول و سبک انشاء آنها که بکلّی غیر از شیوۀ خاصّ مؤلّف است و اغلاط فاحش تاریخی در آنها و نقل عین عبارات دیگران بدون هیچ ذکر و قیدی شبههای در الحاقی بودن تمام این «قسم» باقی نمیگذارد.