برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۳۴۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

حسن فیروزان از قبل حسن بویه آنجا بود، بدو پیوست و در شوّال سنۀ سبع و ثلثین و ثلاثمایه منصور و وشمگیر بگرگان آمدند، محمّد بن عبد الرّزّاق از ایشان بگریخت و بری برکن الدّوله حسن بویه پیوست و منصور بنیشابور بازگشت و وفات یافت تا امیر نوح اسفهسالاری خراسان با بو علی مسلّم کرد و بمحاربۀ رکن الدّوله فرستاد، در سنۀ اثنی و اربعین و ثلثمایه بری آمد و حسن بویه را در ری بقلعۀ دربندان داد تا آخر مصالحه کردند که هرساله دویست هزار دینار از ری ببخارا فرستد و ابو علی بازگشت، وشمگیر از ابو علی شکایت بامیر نوح نوشت که اگرنه صلح کردی رکن الدّوله را بدست آوردی، تا امیر نوح بر ابو علی غضب کرد و لشکر بابو سعید بکر بن مالک داد، ابو علی چون خبر یافت نیشابور بدست گرفت و با امیر نوح خلاف آغاز کرد و نام او از خطبه بیفگند، اتّفاقا درین میان امیر نوح وفات یافت در سنۀ ثلاث و اربعین و ثلثمایه و پسر او عبد الملک بن نوح بجای او بنشست.

ابو علی در نیشابور قوّت گرفت و میان او و رکن الدّوله عهدها و مواثیق رفت بمعاندت و مخاصمت وشمگیر، رکن الدّوله از راه ونداد هرمزد کوه بطبرستان آمد و ابو علی از راه شهریاره کوه و در طبرستان باهم ملاقات کردند و رکن الدّوله در حقّ ابو علی نوازشها کرد، در این اثنا ابو علی را دست اجل دامن عمر گرفت و لشکر خراسان که با او بودند تفرقه کردند و حسن بویه با ری رفت و وشمگیر بار دیگر تمکّن یافت و مدّتی که حسن بویه در عراق و ری بود و وشمگیر در طبرستان خصومات و تعصّب در میان میبود تا در عهد منصور بن نوح که وشمگیر تولّی بدو کرد و با رکن الدّوله حسن بویه خصومتها زیاده کرد و امیر منصور محمّد بن ابراهیم سیمجور را با لشکر بیعدد بامداد وشمگیر فرستاد، چون این خبر برکن الدّوله رسید مضطرب شد و ببغداد و فارس کس فرستاد و از معزّ الدّوله برادر خویش و از فرزندان عضد الدّوله مدد خواست و در سنۀ ستّ و خمسین و ثلثمایه ابو الحسن محمّد بن ابراهیم سیمجور در ظاهر گرگان با وشمگیر ملاقات کرد.

سبب مرگ وشمگیر

درین میان از قضا روزی وشمگیر خواست که سوار شود، منجّمی گفت امروز منحوس است امیر را نباید برنشست، وشمگیر باقی کرد[۱] تا نماز پیشین مراکب را برو عرض


  1. کذا در ب، ج و سایر نسخ: صبر کرد