برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۱۴۵

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

بسوی خود گردانند.

شب آدینه را علما و سران، در مسجد ماندند و بیشتر شب را هم با روضه و دعا و نماز بسر بردند، و چون خوابیدند بامدادان باز برخاسته در پشت بام و آن پیرامونها، آواز بنماز و دعا بلند گردانیدند و برخی از ایشان بانگ «یا الله» میکشیدند که سربازان شقاقی که در آن پیرامون‌ها میبودند بشنوند.

روز آدینه، باز مردم در مسجد و در پیرامون‌های آن انبوه شدند، و فزونی مردم تا بجایی بود که پشت بامها را نیز گرفتند. از آنسوی دولت نیز بشماره سرباز و توپچی افزود و چهار سو و آن پیرامونها را برگردانید. امروز، باز ختم سید عبدالحمید را می‌داشتند و روضه می‌خواندند.

این را میباید بگوییم که آن روز، یکی از کارهای همیشگی ایرانیان «روضه‌خوانی» میبود، و بهر کجا که یک دسته‌ای فراهم آمدندی، و هر انجمنی یا بزمی که بودی، بایستی روضه‌خوانی باشد، و یاد کربلا و داستان آن بمیان آید و بگریند، تا آنجا که کسانی در عروسیها نیز «روضه» میخوانانیدند. در این نشست‌های کوشندگان هم، چه بهنگامیکه در عبدالعظیم می‌بودند، و چه زمانی که بتهران باز گشتند، و چه اینهنگام که در مسجد آدینه می نشستند - همیشه روضه خوانی میشد. بویژه که داستان کشته شدن سیدی بمیان آمده، و این خود انگیزهٔ جدایی برای «روضه‌خوانی» و سوگواری بکشتگان کربلا میبود.

امروز هم کسانی دسته‌های سینه زنی پدید آوردند. بدینسان که از پیراهن و دستار سید کشته شده، دو بیرق ساختند، و دو دسته پدید آورده و هر یکی را بدنبال یکی از بیرقها انداختند، و باز میخواستند بیرون آیند و در بازارها گردیده و سینه زده و باز آیند. بهبهانی خرسندی نمیداد و میگفت: باشد که نگزارند و یا شلیکی کنند. گفتند: دیروز رفتیم و کسی جلو نگرفت. علماء گفتند: سربازان دیروزی را دورتر

برده‌اند و این سربازان که امروز در پیرامون مسجد میباشند از فوج دیگری

۱۳۹