برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۱۷

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۱۲۵۲ (۱۲۹۰) شاه با سپهسالار آهنک اروپا کرد.

لیکن این سفر زیانی در پی داشت، و آن اینکه در نبودن سپهسالار کسانی که از کارهای او ناخشنود می‌بودند فرصت یافته و بملایان چنین گفتند: «سپهسالار میخواهد ایران را بحال فرنگستان اندازد و امتیاز راه آهن را به انگلیسیان داده». ملایان که سید صالح عرب و حاجی ملاعلی و دیگران بودند از این سخن بتکان آمدند، و بدشمنی سپهسالار برخاسته و او را بیدین خواندند، و نامه‌ای بناصرالدینشاه نوشتند که سپهسالار را با خود بتهران نیاورد. این نامه بشاه در رشت رسید، و چون ملایان در آن زمان بسیار نیرومند می‌بودند، شاه ناگزیر شد حکمرانی گیلان را به سپهسالار داده او را در آنجا گزاشت و خود بی او بتهران آمد.

لیکن سال دیگر دوباره او را بتهران خواست و وزیر خارجه و سپهسالار گردانید، و حاجی میرزاحسینخان از برخی ملایان دلجویی کرد، و باز در کارهای بزرگی بود، و در سال ۱۲۵۷ (۱۲۹۵) دوباره شاه را برفتن اروپا برانگیخت، و خود در پی اندیشه‌هایش می‌بود، ولی چون شاه از درون همداستان نبود، و برخی ملایان همچنان دشمنی مینمودند، و یکی از همسایگان نیز از کارشکنی باز نمی‌ایستاد اندیشه‌های سپهسالار به نتیجه نرسید، و شاه او را از کار کناره گردانیده بحکمرانی خراسان فرستاد و در سال ۱۲۶۰ (۱۲۹۸) در آنجا در گذشت.

میرزا ملکم‌خان و سید جمال‌الدیندر سال ۱۲۶۸ (۱۳۰۶) ناصر الدینشاه بار سوم باروپا رفت، و در این سفر میرزا علی اصغر خان امین‌السلطان را که بجای سپهسالار صدراعظم بود همراه برد. ولی این سفرها هیچ سودی نداشت. اگر چه پس از بازگشت از این سفر شاه دلبستگی بقانون می‌نمود و بمیرزا علی خان امین‌الدوله دستور داد که قانونی برای ایران بنویسد، و روزنامهٔ اختر این را مژدهٔ پیشرفت کارهای ایران دانسته گفتاری نوشت. ولی چنانکه نوشته‌اند همهٔ اینها بیهوده بود و شاه بجای آنکه شکوه و نیروی اروپا

۱۳