آگاهی نمیداشته.
ما ازو نکوهش نمینماییم. زیرا ستمگری یا بدی دیگری نشنیدهایم. ناآگاهیش را مینویسیم، و همهٔ مجتهدان آذربایجان همچون او ناآگاه میبودند.
کشاکشهای کیشی در آذربایجان از اینسوی گرفتاریهای کیشی که بزرگترین انگیزه بی پروایی ایرانیان بکارهای زندگانی همان بوده در آذر بایجان سختی و فزونی میداشت. داستان سنی و شیعی که از زمان شاه اسماعیل و سلطان سلیم رنگ سیاسی بخود گرفته و در میان دو توده ایرانی و عثمانی مایه کینه و دشمنی گردیده بود و همیشه اندیشهها را بخود پرداخته میداشت، در آذربایجان سخت تر از همه جا میبود. در اینجا در نتیجه خونریزیها و کشتارها و تاراجهای پیاپی که از زمان صفویان، و پس از آن رخ داده بوده کینه بیاندازه گردیده و مایه رواج یکرشته کارهای بیخردانه شده بود.
ایرانیان که شیعی میبودند، اگر حساب کنیم، بی گمان یک چهار یک سال را با کارهای کیشی بسر دادندی: سینه زدندی، نالیدندی، گریستندی، زیارت عاشورا خواندندی، بدعای ندبه پرداختندی، در پای منبرها نشسته گوش به «فضائل اهل بیت» دادندی، پول گرد آورده بزیارت رفتندی. گذشته از اینها یک رشته کارهایی بنام «تبری» داشتندی: هر سال نهم ربیعالاول را عید گرفته و بازارها را بستندی، و خرد و بزرگ بکارهای بیخردانهای برخاستندی. بنوشته مجلسی و دیگران، در آن سه روز بکسی گناه نوشته نشدی.
بنوشتهٔ این ملایان، پس از مرگ پیغمبر اسلام، جانشینی از آن دامادش علی بوده، و سه خلیفه با زور از دست او گرفتهاند، و همه بدیها در جهان از این یک کار ایشان برخاسته، و همه گناهان بگردن آن سه تن، بویژه بگردن دومین ایشان میباشد. اینست شیعیان سر هر کار بدی یاد آنان کردندی و نامهاشان ببدی بردندی. مردمی با این باور، پیداست که چه حالی داشتندی و از پرداختن بکار زندگانی و کشور تا چه اندازه دور بودندی.