برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۲۲۳

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

با کاستن از بهای آن از مردم دلجویی کند و از گرایش ایشان بکوشندگان جلو گیرد. کوشندگان خواست او را دریافته و کسانی را فرستادند و چراغها را خاموش گردانیدند و بمحمد علیمیرزا چنین پاسخ دادند: «درخواست ما ارزانی نان نیست. ما مشروطه میخواهیم». محمد علیمیرزا پاسخ فرستاد: در این باره میباید از تهران دستور خواهم و درخواست شما را «بحضور مبارک شاهنشاهی» تلگراف خواهم کرد.

اینان خود نیز تلگراف تهران کردند و خواست خود را باز نمودند. همچنین کونسول انگلیس بسفارتخانه خودشان بتلگراف آگاهی فرستاد. ولی پاسخ دیر کرد و ده روز بازارها بسته ماند، و مردم همچنان هر روز در مسجد صمصامخان و در کونسولخانه گرد میآمدند.

هنایش این جنبش در مردم تبریز این ده روز برای تبریز روزهای بسیار سودمندی بود که باید در تاریخ یاد آنها بماند. مردمیکه قرنها در زیر یوغ ستم و خودکامگی بسر برده، و جز کشاکشهای کیشی، و نمایشهای بیهوده محرم و صفر و مانند آن کاری نشناخته، و از معنی توده و کشور و اینگونه دانستی‌ها بیبهره مانده، و هیچگاه آزادی برای گفتگو از دردهای خود و برای گله و ناله از ستمهای درباریان نداشته بودند، کنون یکرشته سخنان سودمند نوینی دربارهٔ آبادی کشور و سرفرازی توده میشنیدند، و خود را برای هر گفتگویی آزاد مییافتند، و رویهمرفته یک آیندهٔ بسیار خوشی و درخشانی را در پیشرو میدیدند و بی اندازه خوشنود و خرسند میگردیدند.

یک کلمه گویم: این ده روز تبریز را دیگر گردانید: دشمنی سنی و شیعی زیانش را همه دانستند. کینه‌های شیخی و متشرع و کریمخانی از میان برخاست. دلها از آرزوی همدستی با یکدیگر و جانفشانی در راه توده و کشور پر گردید. در مسجد پیشوایان سه گروه زانو بزانوی همدیگر می‌نشستند و از دشمنی‌هاییکه تا آن روز کرده بودند پشیمانی مینمودند. حاجی سید محمد قره باغی پیشوای کریمخانیان بپا برخاسته چنین گفت: مردم آن دسته بندیها همه برای «جلب مرده و آواز نعلین»

میبود و اینزمان باید همه را کنار گزارده در این راه خرسندی و نیکنامی

۲۱۷