برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۲۷۳

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

را در تبریز پدید آوردند و همان «دستور نامه» ایشان بود که بفارسی ترجمه کرده و بدست مجاهدان دادند.

از هر باره ایرانیان قفقاز یاوری به پیشرفت مشروطه می‌کردند، و ما بارها بیاد کارهای آنان خواهیم پرداخت. گذشته از ایرانیان، خود قفقازیان از دلسوزی و یاوری باز نمی ایستادند، و چنانکه گفتیم روزنامه های آنان – از «ارشاد» که احمد بیگ آقایوف مینوشت، و از «تازه حیات» که هاشم بیگ می‌نوشت و از «ملانصرالدین» که میرزا جلیل و چند تن دیگری از قفقازیان و ایرانیان می‌نوشتند، به جنبش ایرانیان ارج می نهادند، و آنچه در ایران رخ میداد در روزنامه‌های خود نوشته و در پیرامون آن سخن می‌راندند. این بود روزنامه‌های آنان در ایران، بویژه در آذربایجان، خوانندگان بسیار میداشت. بویژه «ملانصرالدین» که چون با زبان شوخی و با ترکی بسیار ساده نوشته میشد و نگاره‌ها (کایکاتورها) می‌داشت آنرا بیشتر می‌خواندند. در ماه‌های نخست جنبش، محمد علی میرزا از پراکنده شدن آن در میان مردم جلو گرفت و در پستخانه نگه میداشتند. ولی آزادیخواهان آزردگی نمودند و از انجمن درخواستند که جلو گیری را بر دارد و انجمن با تلگراف از دار الشوری آزاد گردانیدن آنرا خواست. این همان داستانست که طالبوف در نامه خود می آورد و آزردگی می‌نماید.

«ملانصرالدین» از روزنامه‌هاییست که باید یاد آن در تاریخ بماند. این روزنامه یک شاعر خوب، و یک نگارنده (نقاش) خوب، و چند تن نویسنده خوب می‌داشت، و با همان زبان شوخی از بدیها سرزنش و نکوهش می‌نمود و نوشته‌هایش کارگر می‌افتاد. یکرشته کارهای بدی هست که با زبان سرزنش و ریشخند زودتر از میان رود.

شاعر ملانصرالدین میرزا علی‌اکبر صابر شیروانی می‌بود که شعر هایش در کتاب جداگانه‌ای بنام «هوپ هوپ نامه» بچاپ رسیده و در همه جا هست.

یکی از شوخیهای ملانصرالدین دربارهٔ مجلس ایران آنست که

در یکی از شماره‌های خود می‌نویسد: «بیشتر نمایندگان مجلس

۲۶۷