درباره آن نیست و اینست میباید درباره بانک ملی گفتگو شود. سعدالدوله در قبال این تندی نموده چنین گفت: «شما این امتیازنامه و این سند را دادید سر ما را بپیچانید، و فردا بیایید و بگویید که دو کرور قرض داریم باید بدهید».
کسانی از نمایندگان که صنیعالدوله و خویشاوندانش مخبرالملک و حسنعلیخان بودند هواداری از دولت نموده می کوشیدند آن نوشته چنانکه بود پذیرفته شود. حسنعلیخان میگفت: نوز را چون بشما نشناسانیدند همین بس است. شما چکار میدارید که باز وزیری هست یا نه! مخبر الملک نیز آن را میگفت. تقیزاده و سعدالدوله و دیگران ایستادگی مینمودند. ولی نتیجه نمیداد و محتشمالسلطنه بهمگی پاسخ میگفت. دربارهٔ نوز تنها باین بس کردند که نام «وزیر» ندارد، و تقیزاده پیشنهاد کرد که در نوشته صدراعظم در آنجا که میگوید: «وزرا اینها هستند» یک کلمه «لاغیر» افزوده شود. محتشمالسلطنه آن را هم نپذیرفت و چنین بهانه آورد: «این مطلبی که شما میگویید در اینجا توضیح واضحات خواهد بود».
نشست با این گفتگوها بپایان رسید. در نشست دیگر ادیبالتجار نماینده اسپهان درخواست که باز در آن باره گفتگو شود. صنیعالدوله خرسندی نداد و چنین خواست که «نظامنامه مجلس سنا» را بگفتگو گزارد. ولی نمایندگان خاموش نشدند و خواه و ناخواه گفتگو بمیان آمد و کار بآزردگی کشید. صنیعالدوله از مجلس برخاسته به اطاق دیگر رفت و نمایندگان نیز رفتند. پس از چندی که بازگشتند صنیعالدوله گفت: «اگر میخواهید مجلس فایده بحال ملت داشته باشد باید کار کرد. از منازعه و مشاجره لفظی هیچ فایده حاصل نخواهد شد. اینست نظامنامه مجلس سنا، اول شروع بمذاکره و تصحیح آن بشود. بعد هم بهمین ترتیب باید مشغول کار شد» این را گفت و «نظامنامه سنا» را بگفتگو گزاشت و آن گفتگو را بیکبار از میان برد. نمایندگان نیز گردن نهادند.