بتدارک کلیه اصلاحات بپردازیم، حسب الامر همایون، از امروز بمقدمات عمل پرداخته بر حسب حکم مبارک هر امری را بمجرای حقیقی خود قرار میدهیم.
پیداست که این گفتگو در آغاز تختنشینی شاه (چنانکه نوشته حبلالمتین است) نبوده، و دو چیز در اینجا بسیار شگفت است: یکی آنکه با این تشنگی شاه بروان گردانیدن قانون و درست گردانیدن کارها سستی امینالدوله، از چه رو بوده؟.. دیگری اینکه شاه با این دلخواه و آرزو چگونه امینالدوله را برداشته و امینالسلطان را دوباره آورده؟. پیداست که دستهای نیرومند نهانی در کار بوده، و راستی آنست که در اینهنگام همسایه شمالی بکوششهایی برخاسته، و برای دست داشتن در کارهای ایران تلاش بسیار میکرد. هر چه هست امینالدوله هم، با همه نیکی مرد دلیر و توانایی نبوده، و گرنه با این همداستانی شاه بسختیها چیره در آمدی.
در «تاریخ بیداری» مینویسد: بدخواهان از هر سو بکارشکنی برخاستند، و دروغها ساخته همه را بدشمنی بر انگیختند، و «مقربان حضرت و اجزای خلوت همایونی جمعی بواسطه برنیاوردن مقاصد و منویات فاسده از قبیل اضافه مواجب و انعام و تیول و غیره کینه در دل داشتند و پاره دیگر فریب وعده و وعید خاین دولت و ملت و بر همزن حوزه جمعیت (امینالسلطان) را خوردند و در نزد مظفرالدینشاه آنچه توانستند بهر اسم و هر عنوانی بیشرمانه عرضه داشتند»
مینویسد: حاج شیخ محسنخان مشیرالدوله[۱] که با امینالدوله دشمنی میداشت بشاه گفت اگر امینالدوله یکماه دیگر بر سر کار باشد دولت قاجاری را براندازد، و این گفته او بهنگامی افتاد که امینالدوله «لایحهای» بشاه داده و در آن گفته بود: نخست باید ماهانه شاه باندازه باشد تا بتوان بدیگران ماهانه باندازه داد. «در این هنگام اجزای خلوت بشاه عرضکردند که پادشاه ایران همه وقت مواجب میداده است و رعایا از سفره و عطای او متنعم بودند حال باید ملت مواجب بشاه دهد و پادشاه مواجب خور ملت گردد. این نیست جز اینکه امینالدوله در خیال است
- ↑ همان معینالملک پ ۲