برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۵۹

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

اندیشه‌ای در میان ایرانیان، آگاهی نمیداریم. سپس هم نخستین تکان در توده و آغاز بیداری در میان مردم از پیش آمد «امتیاز توتون و تنباکو» پیدا شد. باید گفت این تکان در مردم ایران فرو ننشست، و از همان زمان، بیداری مردم، و دلبستگی آنان بکارهای توده و کشور، در یک راه پیشرفت افتاد، و با یک تندی که کمتر گمان رفتی رو به روییدن و بالیدن گزاشت.

و نشان این، نخست رواج روزافزون دبستانهاست. زیرا چنانکه گفتیم دبستان در ایران از سال ۱۲۷۵ (۱۳۱۴) آغازید، که امین‌الدوله با دست رشدیه، نخست در تبریز، و سپس در تهران، آنرا باز کرد. در تهران تا دیری تنها یک دبستان (رشدیه) میبود، ولی پس از زمانی، در سایهٔ رو آوردن مردم دبستانهای دیگری بنیاد یافت. نخست برخی از ملایان، در اینجا هم دشمنی مینمودند، و کسانی از آنان میخواستند بهواداری از الفبای کهن کتاب نویسند، ولی در اینمیان دو تن از ملایان نیکنام، خود پشتیبان دبستان گردیدند: یکی از آن دو ، شادروان شیخ هادی نجم‌آبادی بود که خود مرد دانشمند و آزاد اندیشه و نیکی میبود، و پس از برافتادن امین‌الدوله سرکشی و پشتیبانی بدبستان رشدیه و نگهداری آن را بگردن گرفت، و دیگری شادروان سید محمد طباطبایی بود که خود بنیاد دبستانی بنام «اسلام» نهاد و تا توانست از هواداری و واداشتن مردم بهواداری باز نایستاد. پروای این دو تن بکار دبستان زبان دیگرانرا بست، و با همه روگردانی که اتابک از این کار میداشت و ناخشنودی خود را پوشیده نمیداشت، دبستانها سال بسال بیشتر میگردید، و ما میبینیم در سال ۱۲۷۹ که چهار یا پنجسال از آغاز پیدایش دبستان میگذشت، بیست و یک دبستان برپا میبوده (هفده در پایتخت، و چهار در تبریز و بوشهر و رشت و مشهد)، و اینها همه پدید آوردهٔ خود مردم بوده ، و در رفتش را نیز آنان میداده‌اند، و دولت را پایی در میان نبوده.

انبوهی از مردم زیان بیسوادی را دریافته، و از آنسوی جدایی را که میانهٔ دبستان و مکتب میبود با دیده میدیدند، و این بود با دلخواه و آرزو رو بآن میآوردند. یکی از کارهای نیک این میبود که در پایان

۵۳