بنام پاک آفریدگار
سپاس خدا را که ما را فیروز گردانید، و اینک بچاپ دوم این تاریخ آغاز میکنیم. چاپ نخست بنام «تاریخ هیجده ساله آذربایجان» بپایان رسیده. زیرا هنگامیکه آن را آغاز کردیم میخواستیم تنها پیش آمدهای آذربایجان را، از آغاز جنبش مشروطه خواهی تا هیجده سال دیگر بنویسیم، ولی چون بکار پرداختیم دیدیم جدا کردن رخدادهای تهران و آذربایجان و دیگر جاها از هم نشدنیست. از آنسوی چون تاریخ را همراه مهنامه پیمان و کم کم بیرون میدادیم، همینکه چند شماره از آن مهنامه بیرون آمد بسیاری از خوانندگان دلبستگی باین تاریخ نمودند، و آگاهیهایی که میداشتند برای ما نوشتند، و یادداشتهایی که از خودشان یا از دیگران در دست میداشتند برای ما فرستادند، و همچنین با فرستادن روزنامهها و کتابها، و سندها، و پیکرهها یاری بسیار نمودند. میتوان گفت یک تکانی در میان یکدسته پدید آمد. با این همراهیها ما را جز آن نشایستی که به پیش آمدهای همه جا، از تهران، و آذربایجان، و گیلان، و دیگر کانونهای جنبش آزادیخواهی پردازیم. از این گذشته یکرشته انگیزههایی در میان بود که مرا بنوشتن تاریخ مشروطه ایران وا میداشت. این بود «تاریخ هیجده ساله آذربایجان»، از نیمه راه خود، رویه «تاریخ مشروطه ایران» گرفت، و اکنون چاپ دوم را بهمین نام که درست تر و بهتر است آغاز میکنیم، و میباید دانست که در این چاپ بسیار داستانها و پیکرهها افزوده گردیده (بویژه در بخش بکم)، و خود کتاب نوینی شده.
اما انگیزههایی که گفتم مرا بنوشتن تاریخ مشروطه وامیداشت