گفتگو از ایمنی کشور میرفت، و در پارلمانی که بآیین اروپایی برای گزاردن قانونهای اروپایی بنیاد یافته بود، نماینده یک «حکومت جوری»، رویه آخوندی بخود گرفته «مسئله شرعی» یاد میکرد.
از اینگونه گفتگو فراوان رفت و در پایان چنین نهاده شد که کمسیونی از علما و از برخی نمایندگان و از وزیران برپا گردد و دربارهٔ جلوگیری از آشوب ها گفت و شنید شود. با این نوید بیپا مجلس بپایان رسید.
انجمن ایالتی تبریز داستان را سخت دنبال می کرد، و پیاپی نمایندگان آذربایجان را بتلگرافخانه خواسته بایشان سخت میگرفت. کار بجایی رسید که آشکاره گفتند: این آشوبها از انگیزش خود دولت است. اگر در تهران کاری از شما پیش نمیرود بیایید در آذربایجان خود دست داده بچاره دردها کوشیم. نیز تلگراف پایین را برای اتابک فرستادند:
توسط وکلای محترم آذربایجان حضرت اشرف اتابیک اعظم ملت آذربایجان بی پرده اظهار عرض میدارد صدق مقال اینست که از روز ورود حضرت اشرف اطراف آذربایجان بلکه تمام نقاط دچار انواع مصائب شده است و ظهور این غوائل با آن امیدواریها که بکفایت حضرت اشرف داشتهاند مخالف است بلکه کمکم داعی بعضی شبهات از برای عامه ملت شده است لذا در مقام خیرخواهی عرضه میکنیم که جهت اطمینان خواطر ملت باید فوری عزل اقبالالسلطنه را از پیشگاه همیونی بخواهید که موجب سکون هیجان ملت شود و تلگراف خوی را هم از نظر مبارک بگذرانید و ملاحظه فرمایید که کدام حس میتواند راضی باین فجایع شود نتایج توقف چهاردهساله حضرت اشرف در مالک متمدنه نباید موجب این قسم ظهورات غیرمنتظره باشد فوری عزل اقبالالسلطنه را با تعبین مأمور ملتپرست و کافی از شخص حضرت اشرف متمنی است (عموم ملت)
از ماکو هر روز آگهی دلگداز دیگری میرسید و انجمن خوی ایستادگی نموده پاسخ میخواست. مجاهدان و دیگران، در تلگرافخانه بشور و خروش میپرداختند و بسردستگان سخت میگرفتند