اینان روزنامه نویسی نمیتوانستهاند و یا نمیخواستهاند، از اینرو نوشتههای خود را «لایحه» نامیده و آنها را بیک گونه دیگری بیرون دادهاند. همچون روزنامهها از چند زمینه سخن نمیرانند و هر «لایحه» در یک زمینه میباشد. مثلا در یکی از آنها درخواستهای خود را، که سه چیز میبود، باز مینمایند. در دیگری از زبان حاجی شیخ فضل الله، اندیشه و ایراد هاییرا که بمجلس میگرفته روشن میگردانند. در دیگری از زبان سیداحمد طباطبایی، انگیزه بازگشتن او را از مشروطه مینویسند. در دیگری تلگراف آخوند خراسانی و حاجی شیخ مازندرانیرا ، که بمجلس کرده و روزنامه ها آنرا پراکنده بودند، (همان تلگرافی که ما نیز آوردیم) بگفتگو گزارده میگویند: مجلسی را با آن شرطهاییکه این دو مجتهد بزرک ستودهاند ما نیز میخواهیم ولی این مجلس که هست آن شرطها را دارا نیست.
در یکی از اینها از تلگرافی گفتگو میکنند، که آخوند خراسانی و حاجی شیخ مازندرانی، بمیانجیگری حاجی شیخ فضلالله، بمجلس فرستاده بودهاند، و حاجی شیخ فضلالله میگوید پیش از بیرون آمدن از تهران آن را بنزد رئیس مجلس فرستاده بوده. چون این تلگراف در جایی نیست و اینان در نوشته های خود نام آن را میبردند اینست در اینجا آنرا میآوریم:
از نجف اشرف توسط جناب حجةالاسلام نوری دامت برکاته مجلس محترم شورای ملی شیدالله تعالی ارکانه ماده شریفه ابدیه که بموجب اخبار واصله در نظامنامه اساسی درج و قانونیت مواد سیاسیه و نحوها منالشرعیات را با موافقت با شریعت مطهره منوط نمودهاند از اهم مواد لازمه و حافظ اسلامیت این اساس است و چون زنادقه عصر بگمان فاسد حریت این موقع را برای نشر زندقه و الحاد مغتنم و این اساس قویم را بدنام نموده لازم است ماده ابدیه دیگر در دفع این زنادقه و اجرای احکام الهیه عز اسمه بر آنها و عدم شیوع منکرات درج شود تابعون الله تعالی نتیجه مقصود بر مجلس محترم مترتب و فرقه ضاله مأیوس و اشکالی مترتب