برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۳۸۱

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

روس ناگزیر خواهد بود دست بکارهای ایران بیازد و این بهمراهی دولت انگلیس خواهد بود. مینویسد: سپس هم سفیر انگلیس جمله‌هایی درباره خامی نمایندگان مجلس و بدرفتاری انجمنها گفت).

سفیر مینویسد: چون از آنجا برخاستیم مسیو دوهارتویک گفت: گمان نمی کنم مشیرالدوله سخنان ما را کم و بیش برساند. پس بهتر است از عضدالملک نیز دیداری کنیم. میگوید: بخانه عضدالملک رفته آنجا نیز سخنان خود را رساندیم.

براون در پایان سخن خود مینویسد: پس از رفتن دو سفیر مشیرالدوله بمجلس شتافته پیام ناگواری را که میداشت بممتازالدوله و تقیزاده و مستشارالدوله رسانید، و این دو تن باز پسین، از آنجا که یک توده بیمار بهتر است تا یک توده مرده، باین شدند که در برابر شاه تفنک و افزار جنک بکار نبرند.

چنانکه گفتیم این داستان از هر باره شگفت آور است. خود داستان یک نیرنگی از سوی سفیر روس بوده و از اینسوی تقیزاده در باز گفتن به براون بدستبردهایی در آن پرداخته و آنرا دستاویزی برای کارهای خود نشان داده. سفیر روس خواستش بیم دادن میبوده. زیرا چنانکه راپورتهای لیاخوف را خواهیم آورد در همین روزها روسیان بهمدستی دربار نقشه برانداختن مجلس را میکشیدند، و چنانکه در بند سوم راپورت دوم نوشته گردیده میخواسته اند چنان باشد که آزادی خواهان اندیشه ایستادگی را رها کنند. سفیر انگلیس چون از آن نقشه آگاهی نمیداشته همانا که فریب همکار خود را خورده است. هرچه هست دستاویز دو نماینده در این کوشش، در میان خودشان جلوگیری از پیشرفت آرزوی ظل‌السطان میبود که نشستهای خانه عضدالملک را را بآن درخواست میشمارده‌اند، و جلوگیری از آنرا بایای خود می دانسته‌اند. لیکن راز نهان همانست که باز نمودیم.

اما تقیزاده چون روز بمباران مجلس از خانه نیامده و ناشایستی از خود نشان داده بود، در لندن در نزد براون و دیگران بپرده‌کشیهایی پرداخته و از آنجمله این داستان را با دستبرد بازگفته است.

۳۸۰