برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۳۸۶

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

از خود نشان میدادند، و در برابر دربار زبون در میآمدند، و چون تبریز بفریادشان رسیده از گرفتاری رهاشان میگردانیده، باز ناشایستی از سر میگرفتند. خودشان کاری نمیکردند و کارهای دیگران را نیز بی نتیجه میگزاردند.

بیخردانه‌تر از همه آن شیوه‌ای میبود که برای خود برگزیده و همی خواستند که هیچگاه بجنک و خونریزی نزدیک نشوند، و تنها با زبان پند و اندرز دشمنان را رام گردانند، و این بود همیشه فریب می خوردند، و چنانکه دیدیم کار بجایی رسید که از رحیم خان بیسواد نیز فریب خوردند.

راستی آنست که بیشتر این نمایندگان گرفتار اندیشه های قلندرانه، و مغزهاشان آکنده از شعرهای صوفیان و خراباتیان و دیگران میبود، و از چنین کسانی شورش خواهی بر نیامدی. آنان شایندهٔ نمایندگی در یک مجلس که میبایست رشته جنبش و شورش یک کشوری را بدست گیرد نمی بودند. اگر در میانشان چند تنی جوان و خونگرم پیدا میشد اینان نیز هر کدام پابند دیگری میداشتند.

بناشایستی مجلس یکم گواه همین بس که نتوانست و یا نخواست در تهران و دیگر شهرها نیز جوانان را بمشق سربازی وادارد. بارها گفتگو رفت و روزنامه‌ها گفتار نوشتند، از نجف «فتوی» آمد. لیکن همه اینان بیهوده گردید این کار تنها در تبریز پیش رفت، و شگفت است که مجلس بآن نیز خرسندی نشان نمیداد.

در تهران مردم نیز پیروی از نمایندگان کرده یگانه کوششیکه پیش گرفته بودند انجمن ساختن، و در پیشامدها بهایهوی و شور و خروش برخاستن بود. چنانکه خواهیم دید در روزهای آخر شماره انجمنهای تهران بیکصد و هشتاد رسیده بود. نیک اندیشید که در یکشهر یکصد و هشتاد انجمن چه معنی تواند داد؟!.. بجای آنکه همیگشان یک انجمن باشند، و آنگاه بآمادگیهایی کوشند، هر گروهی برای خود انجمنی می ساختند، و از کوشش بهایهوی بس میکردند.

شگفتر این بود که پس از پیشامد میدان توپخانه، که در نتیجه

۳۸۵