برگه:TarikhMoaserIran.pdf/۲۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

دوست و خدمتکزار و دستیار آن مردم باشد. این صفاتیست که در آن دوه بهیچ‌وجه در آنچه دولت ایران می‌گفتند نبود. بیش از صد سال بود که دولت ایران یکی از ناتوان‌ترین دولتهای جهان بشمار می‌رفت. در روی نقشهٔ جغرافیا مستقل بود یعنی ظاهراً استقلال داشت و جزو مستعمرات بشماد نمی‌رفت اما اگر کسی اوضاع آن روز جهان را درست بسنجد می‌بیند که حال آن از هر مستعمره‌ای زارتر بود زیراکه دول استعماری لااقل در آبادانی مستعمرات خود می‌کوشیدند.

کسانیکه آن دوره را درک نکرده‌اند شاید نتوانند باور کنند که روزی در کشور ما هرگاه می‌خواستند هیئت‌دولتی تشکیل دهند می‌بایست پیش از وقت از بیگانگان اجازه بگیرند و ناچار درین صورت فلان کنسول هم حق داشت فلان حاکم را در قلمرو خود نپذیرد و حتی تاجرباشی آن کنسول نیز حق رأی داشت.

شاید این نکته را هم نتوانند باور کنند که ایران تنها از دو همسایهٔ آن روز خود می‌توانست وام بگیرد. از کالاهای این همسایگان کمتر از کالاهای کشورهای دیگر گمرک می‌گرفتند تا در ایران ارزان‌تر بفروش برسد. اگر این همسایگان مبلغی بایران وام می‌دادند دولت ایران نمی‌توانست آنرا بی‌اجازهٔ ایشان خرج کند و می‌بایست بمصرفی که ایشان تعیین می‌کردند برساند.

در عهدنامه‌هایی که دول اروپا با زیردستان خود امضا می‌کردند حق کاپیتولاسیون برای خود می‌گرفتند و آن حق عبارت ازین بود که اتباع ایشان پیرو قوانین و نظامات کشور خود بودند و نه قوانین و نظامات کشوری که بآنجا رفته بودند. در ایران نیز اتباع بیگانه این برتری را نسبت بایرانیان داشتند. اگر بیگانه‌‌ای بیک ایرانی مبلغی مقروض بود تنها کنسول آن کشور بیگانه می‌توانست مطابق رسوم کشور خود وی را وادار کند که وام خود را بپردازد و بسا می‌شد که کنسول این کار را نمی‌کرد و حق ایرانی پایمال می‌شد. هم‌چنین اگر بیگانه‌ای یک ایرانی را می‌کشت آن قاتل را مطابق قوانین

۱۲